ضربههای پیاپی آثار گردهمایی بزرگ مقاومت بر دماغ و مشاعر تمامیت نظام ولایی، هر روز با انواع بازتابها در تلویزیون، مطبوعات، صحن نماز جمعه و رسانههای نظام آشکار میگردد. یکی از آثار این ضربه گیج کننده، یادآوری آه و فغان و ذکر مصیبتهای دست و پاگیر خودساختهٴ متولیان نظام است.
گردهمایی مقاومت ـ اعترافهای ناگزیر به تعادل قوای جدید
این بازتابها ناشی از این میباشد که ویژگی ضربه گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس، ایجاد تعادل قوایی جدید بین مردم و مقاومت با تمامیت نظام است. از این رو، آثار آن فراگیر و همهجانبه است و با کلیت نظام حرف دارد. همین امر هم باعث شده هر صاحب منافعی که سری در آخور نظام دارد، یادها و خاطرات و آه و فغانها و مصیبتهایش را ذکر و بازگو کند. در این میان مختصات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رژیم ولایت فقیه هم روی پته میافتد و مصیبت را در منظر صاحبان منافع، مضاعف و هراس و انذار به یکدیگر را افزون میکند.
نمایندهیی از مجلس رژیم ولایت فقیه بهنام محمدجواد جمالی نوبندگانی با یادآوری ضربه هولناک «کنگرهٴ سالانهٴ ضدانقلاب» که لیستی اندک از وامصیبتهای خودساختهٴ نظام را به یادش آورده، این نوحه را در گوش صاحبان منافع حاکمیت میخواند تا حواسشان باشد که نظامشان گرفتار چه کمینی شده است. وی روز یکشنبه 18تیر 96 ناگهان از خواب 38ساله پرید و کابوسِ نشستگان بر سفرهٴ نظام را اینطوری ذکر مصیبت کرد:
«عزیزان!
گردهمایی مقاومت ـ اعترافهای ناگزیر به تعادل قوای جدید
این بازتابها ناشی از این میباشد که ویژگی ضربه گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس، ایجاد تعادل قوایی جدید بین مردم و مقاومت با تمامیت نظام است. از این رو، آثار آن فراگیر و همهجانبه است و با کلیت نظام حرف دارد. همین امر هم باعث شده هر صاحب منافعی که سری در آخور نظام دارد، یادها و خاطرات و آه و فغانها و مصیبتهایش را ذکر و بازگو کند. در این میان مختصات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رژیم ولایت فقیه هم روی پته میافتد و مصیبت را در منظر صاحبان منافع، مضاعف و هراس و انذار به یکدیگر را افزون میکند.
نمایندهیی از مجلس رژیم ولایت فقیه بهنام محمدجواد جمالی نوبندگانی با یادآوری ضربه هولناک «کنگرهٴ سالانهٴ ضدانقلاب» که لیستی اندک از وامصیبتهای خودساختهٴ نظام را به یادش آورده، این نوحه را در گوش صاحبان منافع حاکمیت میخواند تا حواسشان باشد که نظامشان گرفتار چه کمینی شده است. وی روز یکشنبه 18تیر 96 ناگهان از خواب 38ساله پرید و کابوسِ نشستگان بر سفرهٴ نظام را اینطوری ذکر مصیبت کرد:
«عزیزان!
آیا از مشکلات عدیده مردم خبر ندارید؟ آیا سیل بیکاران عادی و تحصیلکرده را مشاهده نمیکنید؟ آیا رکود نسبی حاکم بر اقتصاد کشور را نظارهگر نیستید؟».
گردهمایی مقاومت ـ زبان درد و رنج و خشم مردم
تا اینجای این کابوس، دارد بازتاب چپاول نجومی دستآموزان اقتصادیِ اشرافیت ولایی در ذهن و ضمیر و زندگی مردم را بازگو میکند. تعادل قوای ناشی از شتاب ضربه گردهمایی مقاومت، به یادش آورده که باید در آینهٴ خشم، نفرین، فقر، رنجهای جانکاه و دردهای جانسوز مردم ایران، سراپردهٴ حاکمیت اشرافی روحانیت مرتجع ولایت فقیهی را بازبینی کنند.
این البته اعترافهای ناگزیر ناشی از ظهور و ایجاد تعادل قوای جدید بین مقاومت سراسری مردم ایران با نظام ولایت فقیه است. نظامی که همیشه در پشت و پسلههای هیاهوی تبلیغاتیاش، انبوهی جنایت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نهفته است. مجموعه جنایاتی که بر سفره نشستگان بیت رهبری، ارگان دولتی و نمایندگان مجلس، خوب خوب از پشت و پسلهها و پستوهایش آگاهند و دستاندرکار. این اعترافها را باید وجه بسیار ناچیز واقعیتهای پشت پرده در تمامیت نظام و حاکمیت ولایت فقیه دانست.
(یادآوری: در وجه سیاسی این اعترافات ناگزیر، خوب است به مقاله روشنگرانهٴ «جلاد اوین ـ رازهای دهه 60» مراجعه شود که در همین سایت درج شده است. اعترافی که نمود بسیار کوچکی از جنایات خمینی و بازماندگانش در زندان و جامعه ایران میباشد.)
در ادامه بازتاب ضربه گردهمایی بزرگ مقاومت بر ارکان نظام ولایی، نماینده مزبور وجهی دیگر از کابوس حاضر و ناظر بر رژیمشان را به یاد میآورد و با لحنی گلایهمند، هممسلکان و همدستان و نگاهدارندگان این حاکمیت را مخاطب آه و فغان و انذار خود میگیرد: «آیا معضلات اجتماعی و اخلاقی جامعه را نمیدانید؟ آیا آمار تعداد معتادان در خیابانها را ندارید؟»
دارد از نابودی زیرساختهای حاکمیتشان ناله و زاری میکند. اگر چه وجهی از این اعتراف ناگزیر، تلخکامی جلوههای زندگی و گذران معیشت برای مردم و جامعه ما میباشد، اما این هم آینهیی دیگر رو در روی اشرافیت فاسد و ضدجمهوری آخوندی!
گردهمایی مقاومت ـ آینهیی برابر مکافات جنایت
چه کسی، چه کسانی و چه طبقهیی با نسلهای پیاپی انقلاب بهمن 57چنین کردند؟ همان نسل و نسلهایی که سرشار امید، عشق به زندگی، تبلور اخلاق، نیکویی سرشت، جلوههای ایثار و بهپای دارندگان آتشها در افق فردای ایران بودند. و خمینی و وارثانش با به تباهی کشاندن سرمایههای زیرساخت جامعه، حالا با ضربهیی که مردم و مقاومت بر پیکرشان وارد کردهاند، به نقطهٴ کانونی اضطراب و هراسشان چشم دوختهاند. اکنون دایرهیی از آینهها گرداگرد نظام ولایی را گرفته و به هر طرف که مینگرد، آوار سهمگین جنایات سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ خود را میبیند:
«مشکلاتی که مؤسسات مالی برای مردم بهوجود آوردهاند را خبر ندارید؟ تهدیدات بینالمللی و منطقهیی را درک نکردهاید؟».
نظامی که نان و نمک، خور و خواب و دم و بازدمش تبلیغات و دجالگری مذهبی و مردمفریبی بهخاطر چند صباح تسلط بر جیفة دنیا بوده و میباشد، حالا ضربه خلق و پیشتازانش به صرافتش انداخته است. انذار و هشدار به «خودی» های نظام بهخاطر مکافات ناگزیر بازی با سرنوشت میهن و خلقی، که مواظب باشید چشمان بیدار و ضمیر آگاه و نیز پایداری ماندگار مردم و مبارزان و مجاهدانشان «بر مسائل کشورشان تمرکز» و هوشیاری داشتهاند: «کنگره سالانه ضدانقلاب را رصد نکردهاید که بر چه مسائلی در کشور تمرکز کردهاند؟».
چشمانش تازه به روی «ابرمشکلات» باز شده است. اما تو را حتی «دار»ها برچیدن و خونها شستن چه سود؟ تو را حتی «خاموش کردن طبل اختلافات» چه فایده؟ ضربه گردهمایی بزرگ مقاومت و ضربههای شکست در تعدیهای جنایتبار منطقهیی، تو را همان آینهٴ دقی است که در خودنگریِ نظام، تنها پژواکش ذکر «وامصیبتا» است: «اگر این ابرمشکلات را میدانید و همچنان بر طبل اختلافات و واگراییها میکوبید که وای بهحال من و شما و اگر نمیدانید که بعید میدانم ندانید هم وامصیبتا».
19تیر 96.
گردهمایی مقاومت ـ زبان درد و رنج و خشم مردم
تا اینجای این کابوس، دارد بازتاب چپاول نجومی دستآموزان اقتصادیِ اشرافیت ولایی در ذهن و ضمیر و زندگی مردم را بازگو میکند. تعادل قوای ناشی از شتاب ضربه گردهمایی مقاومت، به یادش آورده که باید در آینهٴ خشم، نفرین، فقر، رنجهای جانکاه و دردهای جانسوز مردم ایران، سراپردهٴ حاکمیت اشرافی روحانیت مرتجع ولایت فقیهی را بازبینی کنند.
این البته اعترافهای ناگزیر ناشی از ظهور و ایجاد تعادل قوای جدید بین مقاومت سراسری مردم ایران با نظام ولایت فقیه است. نظامی که همیشه در پشت و پسلههای هیاهوی تبلیغاتیاش، انبوهی جنایت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نهفته است. مجموعه جنایاتی که بر سفره نشستگان بیت رهبری، ارگان دولتی و نمایندگان مجلس، خوب خوب از پشت و پسلهها و پستوهایش آگاهند و دستاندرکار. این اعترافها را باید وجه بسیار ناچیز واقعیتهای پشت پرده در تمامیت نظام و حاکمیت ولایت فقیه دانست.
(یادآوری: در وجه سیاسی این اعترافات ناگزیر، خوب است به مقاله روشنگرانهٴ «جلاد اوین ـ رازهای دهه 60» مراجعه شود که در همین سایت درج شده است. اعترافی که نمود بسیار کوچکی از جنایات خمینی و بازماندگانش در زندان و جامعه ایران میباشد.)
در ادامه بازتاب ضربه گردهمایی بزرگ مقاومت بر ارکان نظام ولایی، نماینده مزبور وجهی دیگر از کابوس حاضر و ناظر بر رژیمشان را به یاد میآورد و با لحنی گلایهمند، هممسلکان و همدستان و نگاهدارندگان این حاکمیت را مخاطب آه و فغان و انذار خود میگیرد: «آیا معضلات اجتماعی و اخلاقی جامعه را نمیدانید؟ آیا آمار تعداد معتادان در خیابانها را ندارید؟»
دارد از نابودی زیرساختهای حاکمیتشان ناله و زاری میکند. اگر چه وجهی از این اعتراف ناگزیر، تلخکامی جلوههای زندگی و گذران معیشت برای مردم و جامعه ما میباشد، اما این هم آینهیی دیگر رو در روی اشرافیت فاسد و ضدجمهوری آخوندی!
گردهمایی مقاومت ـ آینهیی برابر مکافات جنایت
چه کسی، چه کسانی و چه طبقهیی با نسلهای پیاپی انقلاب بهمن 57چنین کردند؟ همان نسل و نسلهایی که سرشار امید، عشق به زندگی، تبلور اخلاق، نیکویی سرشت، جلوههای ایثار و بهپای دارندگان آتشها در افق فردای ایران بودند. و خمینی و وارثانش با به تباهی کشاندن سرمایههای زیرساخت جامعه، حالا با ضربهیی که مردم و مقاومت بر پیکرشان وارد کردهاند، به نقطهٴ کانونی اضطراب و هراسشان چشم دوختهاند. اکنون دایرهیی از آینهها گرداگرد نظام ولایی را گرفته و به هر طرف که مینگرد، آوار سهمگین جنایات سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ خود را میبیند:
«مشکلاتی که مؤسسات مالی برای مردم بهوجود آوردهاند را خبر ندارید؟ تهدیدات بینالمللی و منطقهیی را درک نکردهاید؟».
نظامی که نان و نمک، خور و خواب و دم و بازدمش تبلیغات و دجالگری مذهبی و مردمفریبی بهخاطر چند صباح تسلط بر جیفة دنیا بوده و میباشد، حالا ضربه خلق و پیشتازانش به صرافتش انداخته است. انذار و هشدار به «خودی» های نظام بهخاطر مکافات ناگزیر بازی با سرنوشت میهن و خلقی، که مواظب باشید چشمان بیدار و ضمیر آگاه و نیز پایداری ماندگار مردم و مبارزان و مجاهدانشان «بر مسائل کشورشان تمرکز» و هوشیاری داشتهاند: «کنگره سالانه ضدانقلاب را رصد نکردهاید که بر چه مسائلی در کشور تمرکز کردهاند؟».
چشمانش تازه به روی «ابرمشکلات» باز شده است. اما تو را حتی «دار»ها برچیدن و خونها شستن چه سود؟ تو را حتی «خاموش کردن طبل اختلافات» چه فایده؟ ضربه گردهمایی بزرگ مقاومت و ضربههای شکست در تعدیهای جنایتبار منطقهیی، تو را همان آینهٴ دقی است که در خودنگریِ نظام، تنها پژواکش ذکر «وامصیبتا» است: «اگر این ابرمشکلات را میدانید و همچنان بر طبل اختلافات و واگراییها میکوبید که وای بهحال من و شما و اگر نمیدانید که بعید میدانم ندانید هم وامصیبتا».
19تیر 96.