728 x 90

گفته ها و نا گفته ها,

گفته‌ها و ناگفته‌ها از میان روزنامه‌های حکومتی روز چهاردهم اسفند ۹۵

-

نگاهی به روزنامه‌های حکومتی
نگاهی به روزنامه‌های حکومتی
جنگ انتخابات مهم‌ترین عنوانهای روزنامه‌های حکومتی در روز شنبه 14اسفند را به خود اختصاص داده است:
 
آرمان: محمدرضا باهنر: فردی رئیس‌جمهور می‌شود که هیچ کس فکرش را نمی‌کند

آفتاب یزد: احمدی‌نژادیها به جان هم افتادند، داوری خطاب به حسینی: یادت رفته التماس می‌کردی!

ابتکار: عارف: کاندید اصلاح‌طلبان در همان دور اول انتخابات پیروز می‌شود

جهان صنعت: نامه نایب رئیس مجلس به دبیر شورای نگهبان؛ بدعت ایجاد نکنید
عصر ایرانیان: با نامه 110مسول سابق تشکل‌های دانشجویی صورت گرفت؛ دعوت از دکتر جلیلی برای حضور در انتخابات سال 96

روزنامه‌های باند ولی‌فقیه ارتجاع به بهانه تصویب حقوق 24 میلیونی برای مدیران حکومتی توسط مجلس ارتجاع مهم‌ترین مطالب خود را علیه باند رفسنجانی- روحانی تنظیم کرده‌اند. در این حملات دغدغه‌های واقعی این باند از عکس‌العمل مردمی و امکان انفجار اجتماعی نیز انعکاس یافته است:
 
سیاست روز: نمک به زخم مردم؛ چرا مجلس به حقوق 24 میلیونی مدیران مهر تأیید زد

کلید: گورخوابی اخلاق در دولت تدبیر و امید
 
کیهان: موج واکنش‌ها به مصوبه عجیب نمایندگان؛ حقوق مدیران 30برابر کارگران، مجلس حقوقهای نجومی را قانونی کرد!

جوان: سرمقاله: حقوقی مغایر با حقوق مردم
«بر اساس مصوبه مجلس سقف حقوق مدیران ۲۴ میلیون تومان شد»، این تصمیم مجلس موجی از گلایه‌ها و اعتراضات مردمی را به‌دنبال داشته آن هم پس از آن که نزدیک به 170روز از انتشار فیش‌های نجومی مدیران دولت یازدهم سپری می‌شود و قوای مجریه و قضاییه با هیچ‌کدام از این افراد برخورد قضایی انجام نداده‌اند. از جمله پرسش‌های مطرح شده درباره این مصوبه مجلس آن است که آیا این اقدام نمایندگان مجلس شورای اسلامی با قانون همخوانی دارد و آسیب‌های اجتماعی- فرهنگی و حتی سیاسی این‌گونه تصمیمات جزیی نگرانه چه می‌باشد؟
«فقدان توازن در افزایش حقوق کارگر و مدیران دولتی» در طول یک سال یکی از ضعفهای فاحش چنین مصوبه‌یی است که این شائبه را مطرح می‌کند که چرا حقوق اقشار مختلف جامعه - و از همه مهم‌تر کارگر- باید بر اساس «نرخ تورم» و «وضعیت اقتصادی جامعه» افزایش یافته، اما درباره مدیران این افزایش باید بدون وجود دلیلی متقن و قانع‌کننده به 14برابر گذشته برسد!
3- فیش‌های نجومی، زمان‌سوزی در برخورد با متخلفان و پس از آن قانونی کردن چنین فیش‌هایی توسط مجلس (با مصوبه اخیر) بستر بدبینی و «شکاف بین مردم- حاکمیت» را مهیا می‌کند... در شرایطی که مردم احساس کنند، مسئولان آنها با وضع قوانین (نظیر همین مصوبه) و برخی دیگر از آنها با دریافت فیش‌های نجومی، نسبت به مشکلات اقتصادی آنها بی‌توجه‌اند و حتی یک قدم محسوس در جهت مرتفع کردن آن برنداشته، چطور و بر اساس چه استدلالی باید نسبت به رفتار گذشته خود تجدیدنظر نکند؟

جوان: شکل‌گیری آفتی به نام «اشرافیت دولتی» که شاید یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های جامعه امروز ما را رقم‌ زده است، نشانه‌هایی دارد که از جمله آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پیگیری خواسته‌های طبقه خاص و ممتاز»، «بی‌توجهی به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطه مسابقه کسب ثروت» و نهایتاً «سبک زندگی تجملی، اشرافی و به دور از مردم مستضعف» برخی از علائم این بیماری است. عجیب نیست که در سال‌های اخیر بیشتر مدیران مناطق شمال تهران و بعضاً ویلانشینی در اطراف تهران را برای سکونت گزیده‌اند، همزمان با مسئولیت دولتی، از ثروت‌اندوزی در کسب و کارهای شخصی دست نکشیده‌اند و فرصت‌های ویژه‌یی (!) برای آقازاده‌های خود فراهم آورده‌اند. نمی‌توان از مدیری که با وجود کهولت سن هم و غم خود را معطوف به کسب و کار و شرکتهای خانوادگی واردات، برج‌سازی و... کرده است، انتظار توجه به معیشت جامعه داشت.

در پاره‌یی از حملات روزنامه‌های باند علی خامنه‌ای به باند رفسنجانی-روحانی، به عمق فساد نهادینه شده در نظام اذعان شده است:

حمایت: مردم از مسئولان انتظار داشتند که راه سوءاستفاده از منافذ به‌اصطلاح قانونی به‌منظور جلوگیری از تکرار چنین مواردی را با مصوبات مناسب ببندد اما این خواسته عمومی در هیاهوی سیاسی به محاق رفت و عملی نشد.
به‌جرأت می‌توان گفت که خوی دنیازدگی، تجمل‌گرایی و مواضع سازشکارانه بعضاً همسو با آمریکا و نظام سلطه، تنها در مانیفست مدیریت اشرافی دیده می‌شود و تاریخ انقلاب، مدیران جهادی و انقلابی واداده و زیاده‌خواهی که حقوق‌های نجومی را حق خود بدانند، هیچ‌گاه به یاد نداشته است.

روزنامه‌های باند ولی‌فقیه در مطالب متعددی با ذکر وابسته گرایی باند رقیب زمینه‌سازی حذف آنها را از صحنه نمایش انتخابات تدارک دیده‌اند:
 
کیهان: تحلیل‌های اخیر غربی‌ها درباره مسائل داخلی ایران و توصیه‌های آنها به کاخ سفید در مورد چگونگی مواجهه و اثرگذاری بر فضای ایران از زوایای مختلف جالب توجه است. سه روز پیش اندیشکده آمریکایی امریکن اینترپرایز در تحلیلی با عنوان «پاشنه آشیل ایران؛ انتظارات برآورده نشده است» نوشت؛ «در مورد ارزش‌های این توافق (برجام) که مطمئناً مورخین درباره آن خواهند نوشت، یک چیز مشخص است و آن این‌که مردم ایران انتظار داشتند از نتیجه این توافق سودی به آنها برسد و بهره‌مند شوند.
نویسنده –مایکل روبین- در ادامه مدعی می‌شود باید با تمام توان و از همه ابزار برای رساندن این پیام به مردم ایران استفاده کرد که علت مشکلات معیشتی آنها سرمایه‌گذاری کشور به‌طور مشخص روی برنامه‌های موشکی و حضور در منطقه است و مردم ایران باید از میان این دو یکی را انتخاب کنند. یعنی دقیقاً همان دو‌قطبی کذایی و کذبی که چهار سال پیش و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم داغ شد و غربی‌ها در دوقطبی معیشت-هسته‌یی دمیدند و عده‌یی در داخل نیز مدعی شدند هزینه ادامه برنامه هسته‏ای زیاد و فایده آن اندک و بهتر است بدهیم برود!
روز چهارشنبه مایکل روبین از دوقطبی توان نظامی-معیشت مردم می‌گوید و پنجشنبه آقای آشنا مشاور رئیس‌جمهور توئیت می‌کند؛ «هرقدر بودجه دستگاه دیپلوماسی کم شود حضور کشور در صحنه بین‌المللی نیز کمرنگ‌تر خواهد شد و نظامیان مجبور می‌شوند این خلأ را با اسلحه پُر کنند».
دیروز هم فارین افرز تحلیل قابل توجهی منتشر کرد که تیتر آن خطاب به غرب و در رأس آنها کاخ سفید به اندازه کافی گویاست؛ «تا دیر نشده میانه‏روهای ایران را تقویت کنید.» میانه‌روهای ایرانی چه کسانی هستند و چه خدمات متقابلی میان آنها و غرب برقرار است که باید تقویت شوند؟ و منظور غرب از تقویت آنها دقیقاً چیست؟
از همین روست که دیروز مارک فیتزپاتریک –مقام سابق وزارت‌خارجه آمریکا و تحلیلگر برجسته مسائل هسته‌ای- در تحلیلی در وبسایت اندیشکده «مؤسسه مطالعات بین‌المللی و راهبردی»، اکیداً به کاخ سفید هشدار می‌دهد؛ «باید هوشیار باشیم و در مقطع حساس کاری نکنیم که به ضرر دولت روحانی در ایران تمام شود؛ (کاخ سفید) در اعمال تحریم‌های جدید نباید ابعاد سیاسی را نادیده بگیرد. فشار بیشتر بر ایران می‌تواند مردم را در برابر دولتی قرار دهد که وعده لغو تحریم‌ها را داد و موجب شود روحانی در تلاش برای ابقا در سمت خود در انتخابات نوزدهم مه شکست بخورد. یک محاسبه سرانگشتی این است که آمریکا احتمالاً نمی‌تواند به روحانی کمک زیادی کند ولی قطعاً می‌تواند به او صدمه بزند.». یکی از مدعیان نظریه‌پردازای جبهه اصلاحات در مجله صدا تحلیلی نوشت و با ذکر مصادیقی مدعی شد برخی مجرمان در ایران نقش «بز فراری» در فرهنگ یهودی را بازی می‌کنند. بزی به نام عزازیل که هر ساله به‌عنوان حامل گناهان مردم، در بیابانی لم یزرع رها و به این ترتیب گناهان همه آمرزیده می‌شد. بعدها این سنت به‌صورت کنایی به نمادی از قربانی کردن یک فرد، برای رفع مسئولیت از دیگران که مقصر اصلی هستند، تبدیل شد. دولت یازدهم تاکنون به‌صورت مشخص دو «بز فراری» داشته است؛ دولت پیشین و تحریم‌ها. با گذشت چهار سال و حصول توافق هسته‌یی دیگر نمی‌توان روی این دو حساب باز کرد و اوضاع چنان است که حتی غربی‌ها نیز به تکاپو افتاده‌اند که تا دیر نشده باید برای دولت بنفش کاری کرد.

روزنامه‌های باند خامنه‌ای، زبان درازیهای روحانی هنگام سهم‌خواهی قدرت در برابر خامنه‌ای را بی‌پاسخ گذاشته‌اند:
 
وطن امروز: از کار تهی هستید، از ادب هم؟
اکنون اما برای همگان معلوم شد که فقط بحث «نتوانستن» نیست؛ حرف، سر «نخواستن» هم هست! با وجود کوهی از مشکلات، این حرف‌ها، جای هیچ شک و شبهه‌ای باقی نگذاشت. آن‌وقت با وجود این همه راه رفتن روی مخ مردم، شاکی هم هستند چرا گل لبخند بر لب مردم جاری نمی‌شود؟! واقعاً برای کدام کار حضرات باید شادمان باشند این مردم؟! دل خوش، سیری چند؟! من تمنا می‌کنم که به مردم ما یاد ندهند خندیدن حرام نیست! معلوم است که نیست اما گل لبخند را بر لب مردم، هیچ چیز حرام نمی‌کند الا بی‌کفایتی مسؤول! با این حساب، دل مردم از چه اقدام مثلاً مثبت آقایان باید خوش باشد که بعدش بنا کنند خندیدن؟! از تورم‎شان؟! از رکودشان؟! از این وضع بیکاری که درست کرده‌اند؟! از برجام «تقریبا هیچ» شان؟! یا از مبارزه‌شان با فساد و تبعیض؟! مردم و ما نوکران مردم در جبهه رسانه و دیگر اجزای این نظام مقدس، آلزایمر سیاسی نداریم که یادمان برود وعده‌های انتخاباتی را! پس به جای نسخه پیچیدن و تهمت‌زدن، بروند حافظه خود را تقویت کنند! «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ کارخانه‌ها»، «وعده اصلاح امور اقتصادی ظرف 100روز»، «همه تحریم‌ها در همان روز اجرای توافق لغو می‌شود» و «دولت باید کاری کند که مردم اصلاً به یارانه نیازی نداشته باشند، بلکه آن‌قدر پول‌دار شوند که به دولت کمک کنند» از یاد ما مردم نرفته! حرف‌های اخیر نشان داد چرا وضع اینگونه است که از بزرگ این مملکت تا کوچک این مملکت، این‎همه باید گلایه داشته باشند از امور! خنده و لبخند، پیشکش! آن‌وقت مدینه فاضله هم برای این ملت، تصویر می‌کنند؟! اهواز و آن همه ریزگرد و گرد و غبارش، شبیه این شهر گل و بلبل است یا کرمانشاه با آن‌همه بیکار که اغلب هم ظرف این 4سال بیکار شدند؟! دقیقاً کجا را دارند می‌گویند که زیر سایه چنین جماعتی خدوم، مردمی، مسؤول، با وجدان و کوشا، این‌همه خوش و سر‌خوش می‌شود در آن زندگی کرد؟! مانده‌ام این‌همه تقابل‌شان با مردم، چگونه با آن افه تعامل با دنیا قابل جمع است؟! و چرا این‌قدر با مردم تقابل می‌کنند، در حالی که مدعی تعامل حتی با جلادان واضع تحریم بر گرده این مردم هستند؟! آهای مدعیان بی‌عمل! برای اثبات عدم کفایت‌تان، والله همین کارنامه تقریباً هیچ‌تان کافی است! چه نیاز به این همه درافشانی؟!
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/00bbf624-66b1-40a9-9897-173fe1c5c6f4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات