سه روز همیاری و گلریزان سیمای آزادی یک حماسه ملی بود که هزاران هموطن در ایران و خارج از ایران، به یاری رسانهٴ مقاومتشان پرداختند و با جان و دل کمک کردند.
این بیتردید یک حرکت پرشکوه ملی در حمایت از رسانهٴ مردمی سیمای آزادی بود. هموطنانمان اسمهای مختلفی روی آن گذاشتند؛ ”جشن استقلال ”، ”گنگره ملی ”و بسیار از این توصیفات از زبان مردمی که واقعاً از همه چیز خودشان مایه گذاشتند، از مالشان، از راحتی فرزندانشان، حتی از جانشان. چند مورد هموطنانی که در بیمارستان بستری بودند کمک کردند. در حرفها و حمایتهای این هموطنان اولین چیزی که بهروشنی معلوم بود و بهوضوح به چشم میخورد، این بود که بسا فراتر از صرف حمایت از یک رسانه، فراتر از حتی شادی و انگیزه گرفتن از یک تحول، ایمان و اعتقاد هموطنانمان به شروع یک دروان در پیشروی مقاومت ایران در نبرد با رژیم آخوندی بود. آنها این واقعیت را از تهران تا اروپا و آمریکا با بیان برپایی هزار اشرفنشان را دادند و حاضر حاضر میگفتند.
موضوع دیگری که در این سه روز به خوبی تجلی پیدا کرد، اعتماد عمیق هموطنانمان به سیمای آزادی بود.
مردم ما نشان دادند که نه اعدامها و شکنجهها، نه اعدام غلامرضا خسرویها بهخاطر حمایت مالی از سیمای آزادی و نه هیچ فشار و سرکوب دیگری از جانب رژیم آخوندی برای قطع کردن مردم از این سیما نتوانست جلوی این حماسه و همبستگی بزرگ ملی با سیمای آزادی را بگیرد.
بیچاره رژیم آخوندی که با ارسال پارازیت و بالارفتن از خانه مردم، برای جمعآوری آنتنهای ماهواره و سرکوب و شکنجه و اعدام حامیان مقاومت و سیمای آزادی، نه تتها کاری از پیش نبرد بلکه در برابر اینهمه شور و اشتیاق سرافکنده و شکست خورده باقی ماند
همین هفته رژیم آخوندی در مجلسش، بودجه صدا و سیمای منفورش را برای سال 96 دو برابر کرد، در حالی که بیش از 100 شبکه رادیو و تلویزیونی بینالمللی و استانی و 12هزار کادر هم دارد، اما مردم شعار میدهند ”ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما“، مردمی که بهزور از آنها مالیات میگیرند تا خرج این قبیل ارگانهایی کنند که حرفهشان دروغپراکنی است و مردم از آنها متنفرند. این یکطرف صحنه است، اما طرف دیگر این صحنه، تلویزیون واقعی مردم ایران، یعنی سیمای آزادی است که حتی یک آگهی پخش نمیکند که درآمدی داشته باشد، ولی اینچنین مورد حمایت پرشور وسیعترین اقشار تودهها و مردم ایران قرار میگیرد، این یعنی همان حماسه ملی.
این حماسه ملی و حمایت بینظیر البته از ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی نیز هست، بهطور خاص وقتی ما با یک دیکتاتوری مطلقهای مواجهیم که سالها در صدر جدول کشورهای سانسورچی، پارازیت افکن و اختناق آفرین است که با سیاه و سفید کردن مسائل تلاش میکند، یک نظام پوسیده قرونوسطایی را با ثبات و ماندگار جلوه دهد، نقش رسانههای مقاومت علیه چنین دیکتاتوری در آگاهیبخشی مردم، یک نقش استراتژیک است که میتواند بسیاری از نقشههای دشمن را از بین ببرد. این مهم محقق نمیشود جز با یک کار دستهجمعی برای تأمین مالی سیما و همچنین کار دستهجمعی برای خبر رسانی.
منظور از کار دستهجمعی، کل جامعه است. بهدلیل اینکه وقتی با یک رژیمی مواجهیم که حتی یک تظاهرات و اعتراض ساده کارگری هم در تلویزیونش انعکاس ندارد، چه رسد به اینکه بخواهد تظاهرات هر هفته هزاران نفر جلو مجلس رژیم و جاهای دیگر را منعکس کند که علیه غارتگریهای رژیم فریاد میزنند.
بنابراین وظیفه بسیار سنگینی روی دوش همه دوستداران آزادی ایران هست که خبرها و گزارشات و تصاویر اعتراضات، فقر، مشکلات مردم، رویاروئیهاشان با ارگانهای سرکوبگر رژیم، و هر خبری در این رابطه را برسانند. این یک کار دستهجمعی و ضروری است.
در بسیاری از پیامهای مردمی که در همین روزها پخش شد، آمده بود که خبرهای دقیق، سریع، مستند، از زندانها، از اعتصاب غذاها و از تظاهراتهای مردمی، از ویژگیهای خبری سیمای آزادیست. بنابراین مهمترین مسأله بعد از همیاری، یک گام به پیش در جهت مبارزه علیه سانسور بهخصوص خبرهای اعتراضی است.
با توجه به در جریان بودن جنبش دادخواهی، اعتراضات اجتماعی، چپاولگریها و دزدیهای رژیم که مطرح است و موضوع انزوای منطقهای و بینالمللی رژیم و کشتار و خرابیهایی که این رژیم در سوریه و یمن و عراق و لبنان ببار آورده است، لازم است که هر خبر و گزارش و تصویری در این رابطه به سرعت به سیمای آزادی رسانده شود. بهعبارت دیگر هر چند روزهای همیاری تمام شده، اما همیاری برای اطلاعرسانی، خبررسانی، گزارش رسانی، فیلم و تصویر برای سیمای آزادی تازه شروع شده است.
این بیتردید یک حرکت پرشکوه ملی در حمایت از رسانهٴ مردمی سیمای آزادی بود. هموطنانمان اسمهای مختلفی روی آن گذاشتند؛ ”جشن استقلال ”، ”گنگره ملی ”و بسیار از این توصیفات از زبان مردمی که واقعاً از همه چیز خودشان مایه گذاشتند، از مالشان، از راحتی فرزندانشان، حتی از جانشان. چند مورد هموطنانی که در بیمارستان بستری بودند کمک کردند. در حرفها و حمایتهای این هموطنان اولین چیزی که بهروشنی معلوم بود و بهوضوح به چشم میخورد، این بود که بسا فراتر از صرف حمایت از یک رسانه، فراتر از حتی شادی و انگیزه گرفتن از یک تحول، ایمان و اعتقاد هموطنانمان به شروع یک دروان در پیشروی مقاومت ایران در نبرد با رژیم آخوندی بود. آنها این واقعیت را از تهران تا اروپا و آمریکا با بیان برپایی هزار اشرفنشان را دادند و حاضر حاضر میگفتند.
موضوع دیگری که در این سه روز به خوبی تجلی پیدا کرد، اعتماد عمیق هموطنانمان به سیمای آزادی بود.
مردم ما نشان دادند که نه اعدامها و شکنجهها، نه اعدام غلامرضا خسرویها بهخاطر حمایت مالی از سیمای آزادی و نه هیچ فشار و سرکوب دیگری از جانب رژیم آخوندی برای قطع کردن مردم از این سیما نتوانست جلوی این حماسه و همبستگی بزرگ ملی با سیمای آزادی را بگیرد.
بیچاره رژیم آخوندی که با ارسال پارازیت و بالارفتن از خانه مردم، برای جمعآوری آنتنهای ماهواره و سرکوب و شکنجه و اعدام حامیان مقاومت و سیمای آزادی، نه تتها کاری از پیش نبرد بلکه در برابر اینهمه شور و اشتیاق سرافکنده و شکست خورده باقی ماند
همین هفته رژیم آخوندی در مجلسش، بودجه صدا و سیمای منفورش را برای سال 96 دو برابر کرد، در حالی که بیش از 100 شبکه رادیو و تلویزیونی بینالمللی و استانی و 12هزار کادر هم دارد، اما مردم شعار میدهند ”ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما“، مردمی که بهزور از آنها مالیات میگیرند تا خرج این قبیل ارگانهایی کنند که حرفهشان دروغپراکنی است و مردم از آنها متنفرند. این یکطرف صحنه است، اما طرف دیگر این صحنه، تلویزیون واقعی مردم ایران، یعنی سیمای آزادی است که حتی یک آگهی پخش نمیکند که درآمدی داشته باشد، ولی اینچنین مورد حمایت پرشور وسیعترین اقشار تودهها و مردم ایران قرار میگیرد، این یعنی همان حماسه ملی.
این حماسه ملی و حمایت بینظیر البته از ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی نیز هست، بهطور خاص وقتی ما با یک دیکتاتوری مطلقهای مواجهیم که سالها در صدر جدول کشورهای سانسورچی، پارازیت افکن و اختناق آفرین است که با سیاه و سفید کردن مسائل تلاش میکند، یک نظام پوسیده قرونوسطایی را با ثبات و ماندگار جلوه دهد، نقش رسانههای مقاومت علیه چنین دیکتاتوری در آگاهیبخشی مردم، یک نقش استراتژیک است که میتواند بسیاری از نقشههای دشمن را از بین ببرد. این مهم محقق نمیشود جز با یک کار دستهجمعی برای تأمین مالی سیما و همچنین کار دستهجمعی برای خبر رسانی.
منظور از کار دستهجمعی، کل جامعه است. بهدلیل اینکه وقتی با یک رژیمی مواجهیم که حتی یک تظاهرات و اعتراض ساده کارگری هم در تلویزیونش انعکاس ندارد، چه رسد به اینکه بخواهد تظاهرات هر هفته هزاران نفر جلو مجلس رژیم و جاهای دیگر را منعکس کند که علیه غارتگریهای رژیم فریاد میزنند.
بنابراین وظیفه بسیار سنگینی روی دوش همه دوستداران آزادی ایران هست که خبرها و گزارشات و تصاویر اعتراضات، فقر، مشکلات مردم، رویاروئیهاشان با ارگانهای سرکوبگر رژیم، و هر خبری در این رابطه را برسانند. این یک کار دستهجمعی و ضروری است.
در بسیاری از پیامهای مردمی که در همین روزها پخش شد، آمده بود که خبرهای دقیق، سریع، مستند، از زندانها، از اعتصاب غذاها و از تظاهراتهای مردمی، از ویژگیهای خبری سیمای آزادیست. بنابراین مهمترین مسأله بعد از همیاری، یک گام به پیش در جهت مبارزه علیه سانسور بهخصوص خبرهای اعتراضی است.
با توجه به در جریان بودن جنبش دادخواهی، اعتراضات اجتماعی، چپاولگریها و دزدیهای رژیم که مطرح است و موضوع انزوای منطقهای و بینالمللی رژیم و کشتار و خرابیهایی که این رژیم در سوریه و یمن و عراق و لبنان ببار آورده است، لازم است که هر خبر و گزارش و تصویری در این رابطه به سرعت به سیمای آزادی رسانده شود. بهعبارت دیگر هر چند روزهای همیاری تمام شده، اما همیاری برای اطلاعرسانی، خبررسانی، گزارش رسانی، فیلم و تصویر برای سیمای آزادی تازه شروع شده است.