روحانی روز 15آبان 95 در اظهاراتی که تحت عنوان شرکت در نمایشگاه مطبوعات داشت به انواع و اقسام موضوعات پرداخت که البته در تمام موارد رو در رویی با خامنهای و باندش بود. از موضوع امنیت نظام و خطراتی که رژیم را تهدید میکند، و اینکه توانایی موشکی در این زمینه مسأله حل کن نیست و ادعای آزادی مطبوعات و اعتراف به اینکه سانسور فضای مجازی شکست خورده است.
اما فی الواقع هدف و حرف اصلی روحانی در این نمایشگاه چه بود؟
در این رابطه اول باید به این سؤال پاسخ داد که آوردن این همه مسائل متفاوت و مختلف در یک سخنرانی که خیلی از آنها به موضوع مطبوعات ربطی نداشت، بیربط گویی بود، یا اینکه یک نخ نبات یا بهاصطلاح نخ تسبیحی این حرفهای مختلف را به هم مربوط میکرد. ؟
واقعیت این است که چنین رشتهیی در حرفهای روحانی هست که هدفش را هم از روی همان میتوان فهمید. آن چه که همهٴ این حرفها و ادعاها و دروغها را بهم ربط میدهد جنگ انتخابات در درون رژیم است، پس هدف روحانی ضربه به باند رقیب، خالی کردن زیر پای او و تبلیغ در مورد فواید پوشالی و مسخره خودش بود.
بهرغم این به هرحال به نظر میرسد بعضی از اظهارات روحانی مثل اینکه نمیتوان فضای مجازی را کنار گذاشت و.. بیان واقعیاتی باشد.
در این رابطه باید گفت که بله، اینها اعترافهای که آخوند روحانی کرده است. چون که هر دو باند رژیم برای خالی کردن زیرپای همدیگر مجبور به اعتراف به برخی واقعیتها هستند. مثلاً در مورد فضای مجازی روحانی اعتراف کرد در سانسور و فیلترکردن شکست خوردهاند، منتهی حالا که میبیند سانسور فضای مجازی که محصول مشترک هر دو باند و تمامی دارو دستههای نظام است شکست خورده، ابزار دجالگری را این بار علیه باند رقیب بهکار میگیرد و میخواهد روی موج نفرتی که در جامعه علیه نظام برخاسته، سوار شود، تا خر خود را به سمت کسب سهم بیشتری از قدرت براند. مثلاً میگوید امنیت با قلم شکسته و دهان بسته اصحاب رسانه تأمین نمیشود! آنچنان با وقاحت این را میگوید که گویا مردم نمیدانند 16سال در موضع دبیرشورای امنیت نظام چه جنایتها و سرکوبهایی را طراحی و نهادینه کرده است، البته رقبایش در باند خامنهای مثل قالیباف و فیروز آبادی قبلاً دستش را رو کردند.. که در قیام سالهای 78و 88 با همکاری هم از جمله همین آخوند روحانی در موضع دبیر شورای امنیت رژیم، چگونه خون مردم را در شیشه کردهاند، حالا چرا روحانی با این سابقه از این حرفها میزند؟ برای اینکه با این ژست فریباکارانه در جنگ انتخابات دست بالا را داشته باشه. اما جالب این جاست چون خودش از کلمه آزادی مثل جن و بسم الله میترسد هیچگاه در تمام این سالها این ادعای دجالگرانهاش در مورد آزادی را نتوانسته بدون پسوند یا پیشوند بهکار ببرد، چنانچه در همین سخنرانی، بعد از این ژست مخالفت با شکستن قلم و بستن دهانها، دو بار عبارت آزادی مسئولانه! را تکرار میکند، پسوند مسئولانه برای این است که تضمین کند که نوع آزادی که میگوید با آزادی که مردم و مقاومت ایران برای کسب آن خیز برداشتهاند به کلی متفاوت است. بقیه حرفهایش را هم باید به همین شکل ارزیابی کرد. مثلاً وقتی میگوید امنیت با موشک فقط نمیشود، میخواهد راهحل خودش برای حفظ نظام را که ادامه زهرخوران از جمله زهر منطقهیی است تبلیغ کند نه اینکه با موشک مخالف باشد چون بلافاصله میگوید البته موشک ضروری است.
به هرحال آنچه روحانی درباره باند خامنهای میگوید از جهاتی هم درست به نظر میرسد و دست آنها را رو میکند، اما متقابلاً حرفهای مهرهها و رسانههای باند خامنهای هم دست روحانی و باندش را رو میکنند. بالاخره اینها درون نظام هستند خیلی چیزها را خوب میدانند و دست هم را رو میکنند. بهطور کلی هر کدام برای حفظ نظام که در سراشیب سرنگونی افتاده، راهحلهایی دارند و راهحل باند رقیب را تخطئه میکنند. با یک نگاه کلی جدای از تکتک مواردی که بر سر آن به جان هم میافتند، صحنه به این صورت است که باند رفسنجانی –روحانی اهرم های اساسی قدرت در باند خامنهای را هدف قرار میدهند، یعنی سپاه و بسیج را، که اینها همان ارگانهای اصلی سرکوب هستند. متقابلاً باند خامنهای تلاش میکنند با انگشت گذاشتن روی فقر و بیکاری و فساد و این بحرانهای اجتماعی، دست باند رفسنجانی روحانی را رو کنند. این جنگی است که مرتب ادامه دارد و خونریزی درونی نظام را در پی داد و مرتباً این جسم فرتوت را ضعیف و ضعیفتر میکند.
اما فی الواقع هدف و حرف اصلی روحانی در این نمایشگاه چه بود؟
در این رابطه اول باید به این سؤال پاسخ داد که آوردن این همه مسائل متفاوت و مختلف در یک سخنرانی که خیلی از آنها به موضوع مطبوعات ربطی نداشت، بیربط گویی بود، یا اینکه یک نخ نبات یا بهاصطلاح نخ تسبیحی این حرفهای مختلف را به هم مربوط میکرد. ؟
واقعیت این است که چنین رشتهیی در حرفهای روحانی هست که هدفش را هم از روی همان میتوان فهمید. آن چه که همهٴ این حرفها و ادعاها و دروغها را بهم ربط میدهد جنگ انتخابات در درون رژیم است، پس هدف روحانی ضربه به باند رقیب، خالی کردن زیر پای او و تبلیغ در مورد فواید پوشالی و مسخره خودش بود.
بهرغم این به هرحال به نظر میرسد بعضی از اظهارات روحانی مثل اینکه نمیتوان فضای مجازی را کنار گذاشت و.. بیان واقعیاتی باشد.
در این رابطه باید گفت که بله، اینها اعترافهای که آخوند روحانی کرده است. چون که هر دو باند رژیم برای خالی کردن زیرپای همدیگر مجبور به اعتراف به برخی واقعیتها هستند. مثلاً در مورد فضای مجازی روحانی اعتراف کرد در سانسور و فیلترکردن شکست خوردهاند، منتهی حالا که میبیند سانسور فضای مجازی که محصول مشترک هر دو باند و تمامی دارو دستههای نظام است شکست خورده، ابزار دجالگری را این بار علیه باند رقیب بهکار میگیرد و میخواهد روی موج نفرتی که در جامعه علیه نظام برخاسته، سوار شود، تا خر خود را به سمت کسب سهم بیشتری از قدرت براند. مثلاً میگوید امنیت با قلم شکسته و دهان بسته اصحاب رسانه تأمین نمیشود! آنچنان با وقاحت این را میگوید که گویا مردم نمیدانند 16سال در موضع دبیرشورای امنیت نظام چه جنایتها و سرکوبهایی را طراحی و نهادینه کرده است، البته رقبایش در باند خامنهای مثل قالیباف و فیروز آبادی قبلاً دستش را رو کردند.. که در قیام سالهای 78و 88 با همکاری هم از جمله همین آخوند روحانی در موضع دبیر شورای امنیت رژیم، چگونه خون مردم را در شیشه کردهاند، حالا چرا روحانی با این سابقه از این حرفها میزند؟ برای اینکه با این ژست فریباکارانه در جنگ انتخابات دست بالا را داشته باشه. اما جالب این جاست چون خودش از کلمه آزادی مثل جن و بسم الله میترسد هیچگاه در تمام این سالها این ادعای دجالگرانهاش در مورد آزادی را نتوانسته بدون پسوند یا پیشوند بهکار ببرد، چنانچه در همین سخنرانی، بعد از این ژست مخالفت با شکستن قلم و بستن دهانها، دو بار عبارت آزادی مسئولانه! را تکرار میکند، پسوند مسئولانه برای این است که تضمین کند که نوع آزادی که میگوید با آزادی که مردم و مقاومت ایران برای کسب آن خیز برداشتهاند به کلی متفاوت است. بقیه حرفهایش را هم باید به همین شکل ارزیابی کرد. مثلاً وقتی میگوید امنیت با موشک فقط نمیشود، میخواهد راهحل خودش برای حفظ نظام را که ادامه زهرخوران از جمله زهر منطقهیی است تبلیغ کند نه اینکه با موشک مخالف باشد چون بلافاصله میگوید البته موشک ضروری است.
به هرحال آنچه روحانی درباره باند خامنهای میگوید از جهاتی هم درست به نظر میرسد و دست آنها را رو میکند، اما متقابلاً حرفهای مهرهها و رسانههای باند خامنهای هم دست روحانی و باندش را رو میکنند. بالاخره اینها درون نظام هستند خیلی چیزها را خوب میدانند و دست هم را رو میکنند. بهطور کلی هر کدام برای حفظ نظام که در سراشیب سرنگونی افتاده، راهحلهایی دارند و راهحل باند رقیب را تخطئه میکنند. با یک نگاه کلی جدای از تکتک مواردی که بر سر آن به جان هم میافتند، صحنه به این صورت است که باند رفسنجانی –روحانی اهرم های اساسی قدرت در باند خامنهای را هدف قرار میدهند، یعنی سپاه و بسیج را، که اینها همان ارگانهای اصلی سرکوب هستند. متقابلاً باند خامنهای تلاش میکنند با انگشت گذاشتن روی فقر و بیکاری و فساد و این بحرانهای اجتماعی، دست باند رفسنجانی روحانی را رو کنند. این جنگی است که مرتب ادامه دارد و خونریزی درونی نظام را در پی داد و مرتباً این جسم فرتوت را ضعیف و ضعیفتر میکند.