از صدای جوانان ایران در پاسارگاد هم به شوق آمدم هم بغضم گرفت. فریادهایشان را که در یک شعار میشنیدم، ادامه دادم. ادامهیی که امیدوارم با الهام از مقاومت و رزم آورانش اوج پیدا کند و موج در موج بگسترد و همة ایران را فرا بگیرد. این سروده را تقدیم میکنم به گلوهای فریادگر جوانان ایران.م.شوق7آبان95
«حکومت آخوندی فقط ظلم فقط جنگ»
حکومت آخوندی فقط فقر فقط ننگ
فقط دار فقط عار، فقط چوب فقط سنگ
فقط مرگ، فقط زجر، فقط ریا فقط رنگ
در سرزمین خورشید، فقط سایه فقط شب
در کشور نور و مهر، فقط رنج و فقط تب
ای سرزمین کهن، سایه چرا شب چرا
ایران من ای وطن، سکوت بر لب چرا؟
کجایی ای آفتاب، به خاک ایران بتاب
کجایی ای ماهتاب، ستاره کو، ای شهاب
در سرزمین شادی، فقط سوگ فقر گور
کجایی ای آزادی، بیار شوق و سرور
خانه به خانه باید، پرسید با های و هو
کوچه به کوچه باید برخاست از کو به کو
شهر به شهر برخیز. ظلمت شب را بشوی
شعله به شعله بستیز با شب شو روبه روی
درد وطن همین است، ملت ازین غمین است
تا شیخ مرتجع هست، کل وطن اوین است.
«حکومت آخوندی فقط ظلم فقط جنگ»
حکومت آخوندی فقط فقر فقط ننگ
فقط دار فقط عار، فقط چوب فقط سنگ
فقط مرگ، فقط زجر، فقط ریا فقط رنگ
در سرزمین خورشید، فقط سایه فقط شب
در کشور نور و مهر، فقط رنج و فقط تب
ای سرزمین کهن، سایه چرا شب چرا
ایران من ای وطن، سکوت بر لب چرا؟
کجایی ای آفتاب، به خاک ایران بتاب
کجایی ای ماهتاب، ستاره کو، ای شهاب
در سرزمین شادی، فقط سوگ فقر گور
کجایی ای آزادی، بیار شوق و سرور
خانه به خانه باید، پرسید با های و هو
کوچه به کوچه باید برخاست از کو به کو
شهر به شهر برخیز. ظلمت شب را بشوی
شعله به شعله بستیز با شب شو روبه روی
درد وطن همین است، ملت ازین غمین است
تا شیخ مرتجع هست، کل وطن اوین است.