728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

در مقدم صبح

-

تقدیم به « انقلاب»
مقدم صبح
رنگین کمانی بر جاده‌های طراوت می‌طلبد
 
شب
صخره‌های تیره‌اش را
ذوب می‌کند
افق
سایه‌هایش را تقدیم می‌کند
چشمه
آیه‌های رفتن را
در کوله بار آب می‌نهد
 
دریا،
ابرهایش را
به کوهسار می‌فرستد
 
تا بلبلان
بهترین نواهایشان را
در ترنم باران
تمرین کنند
و سپیده هلهله کند
که آنک!
کنسرت نور
               بر سن افق!
 
به من فکر کن
دل من آیا صبحی نمی‌خواهد؟
صخره‌های شب جانم را
 کدام صاعقه ذوب می‌کند؟
کدام چشمه
آیه‌هایی در کوله‌ام می‌ریزد؟
 
دریای کدام شوق
از اشکهایم ابری برمی‌آورد؟
 
به من بگو
آواز من چه خواهد بود
صبح من
چگونه بر خواهد آمد؟
وقتی دلی به سودای عشقی نداده باشم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/faa379f5-8009-498a-978c-0b8d3301ef60"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات