رژیم غرقه در بحرانهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، در برابر یک جامعه عمیقا ناراضی و ملتهب قرار گرفته است که روزانه در آن دهها حرکت اعتراضی توسط اقشار مختلف صورت میگیرد.
این حرکات در اعتراض به فقر و خانه خرابی از یک سو، و از سوی دیگر در اعتراض به فساد و چپاولی است که در نتیجه آن، حاکمیت پلید ولایتفقیه، مردم را به روزسیاه نشانده است.
هم اکنون دانشجویان، معلمان، کسبه، مالباختگان، کارگران، دستفروشان و خانوادههای کشته شدگان جنگ ضدمیهنی خمینی، در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و ستم رژیم منحوس آخوندی در شهرهای مختلف در حال اعتراض و خروش هستند.
اوضاع فلاکتبار معیشتی مردم به حدی است که پرسنل نیروی انتظامی نیز که جزو ویژه خوران حاکمیت آخوندی هستند، بهدلیل به تعویق افتادن حقوقشان دست به اعتراض زدهاند. پرسنل نیروهای هوایی پایگاه چهارم شکاری در دزفول نیز بهدلیل چپاول اموالشان توسط ایادی دزد رژیم دست به اعتراض زدهاند.
استمرار حضور پرخشم هزاران تن از اقشار مختلف در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و ستم رژیم آخوندی، نشاندهنده این است که در این رژیم فاصلهها برداشته شده و عموم مردم ایران به زیر خط فقر رانده شدهاند.
ضمنا این وضعیت بیانگر این نیز هست که مردم عاصی و به جان آمده از حاکمیت ننگین آخوندی، طی 38سال گذشته که فقر و خانه خرابی را بهطور روزمره با گوشت و پوستشان لمس کردهاند، به این قطعیت و یقین رسیدهاند که در حاکمیت آخوندی هیچگونه تغییری در وضعیت معیشتی آنان بهوجود نمیآید، و رژیم نیز چنین ظرفیتی ندارد که به خواستهای مختلف آنان پاسخ دهد، بنابراین رسیدن نارضایتیهای مردم به نقطه انفجاری امری ناگزیر و قطعی است. واقعیتی که سردمداران رژیم نیز نسبت به آن ابراز نگرانی میکنند.
از جمله رحمانی فضلی وزیر کشور دولت آخوند حسن روحانی هر از چندگاهی به صحنه میآید و نسبت به اوضاع خطرناکی که چالشهای اجتماعی و از جمله فقر و بیکاری اقشار مختلف مردم میتواند داشته باشد اشاره کرده و با بیان اینکه این مسایل به امنیت نظام راه میبرد، ابراز نگرانی میکند.
واقعیت این است که این تجمعهای اعتراضی بیانگر جامعهیی به جان آمده و ملتهب است، که با فریب، نیرنگ و گفتار درمانیهای از جنس آخوند روحانی، دیگر نمیتوان آنها را آرام کرد. چنانچه آمار رو به افزایش این تجمعها چه در کیفیت و چه در کمیت و گستردهگی، بیانگر چشمانداز بالا گرفتن هرچه بیشتر این اعتراضات در آینده است.
این حرکات در اعتراض به فقر و خانه خرابی از یک سو، و از سوی دیگر در اعتراض به فساد و چپاولی است که در نتیجه آن، حاکمیت پلید ولایتفقیه، مردم را به روزسیاه نشانده است.
هم اکنون دانشجویان، معلمان، کسبه، مالباختگان، کارگران، دستفروشان و خانوادههای کشته شدگان جنگ ضدمیهنی خمینی، در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و ستم رژیم منحوس آخوندی در شهرهای مختلف در حال اعتراض و خروش هستند.
اوضاع فلاکتبار معیشتی مردم به حدی است که پرسنل نیروی انتظامی نیز که جزو ویژه خوران حاکمیت آخوندی هستند، بهدلیل به تعویق افتادن حقوقشان دست به اعتراض زدهاند. پرسنل نیروهای هوایی پایگاه چهارم شکاری در دزفول نیز بهدلیل چپاول اموالشان توسط ایادی دزد رژیم دست به اعتراض زدهاند.
استمرار حضور پرخشم هزاران تن از اقشار مختلف در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و ستم رژیم آخوندی، نشاندهنده این است که در این رژیم فاصلهها برداشته شده و عموم مردم ایران به زیر خط فقر رانده شدهاند.
ضمنا این وضعیت بیانگر این نیز هست که مردم عاصی و به جان آمده از حاکمیت ننگین آخوندی، طی 38سال گذشته که فقر و خانه خرابی را بهطور روزمره با گوشت و پوستشان لمس کردهاند، به این قطعیت و یقین رسیدهاند که در حاکمیت آخوندی هیچگونه تغییری در وضعیت معیشتی آنان بهوجود نمیآید، و رژیم نیز چنین ظرفیتی ندارد که به خواستهای مختلف آنان پاسخ دهد، بنابراین رسیدن نارضایتیهای مردم به نقطه انفجاری امری ناگزیر و قطعی است. واقعیتی که سردمداران رژیم نیز نسبت به آن ابراز نگرانی میکنند.
از جمله رحمانی فضلی وزیر کشور دولت آخوند حسن روحانی هر از چندگاهی به صحنه میآید و نسبت به اوضاع خطرناکی که چالشهای اجتماعی و از جمله فقر و بیکاری اقشار مختلف مردم میتواند داشته باشد اشاره کرده و با بیان اینکه این مسایل به امنیت نظام راه میبرد، ابراز نگرانی میکند.
واقعیت این است که این تجمعهای اعتراضی بیانگر جامعهیی به جان آمده و ملتهب است، که با فریب، نیرنگ و گفتار درمانیهای از جنس آخوند روحانی، دیگر نمیتوان آنها را آرام کرد. چنانچه آمار رو به افزایش این تجمعها چه در کیفیت و چه در کمیت و گستردهگی، بیانگر چشمانداز بالا گرفتن هرچه بیشتر این اعتراضات در آینده است.