هر دو باند حاکم اقداماتشان را برای شکل دادن جبههیی که با آن بتوانند بازیگر اول نمایش انتخابات شوند، تشدید کرده و تلاشهایشان برای یارگیری و صفآرایی در برابر حریف افزایش دادهاند. ولیفقیه خیز برداشته که دست باند رفسنجانی روحانی را به وسیلهٴ شورای نگهبان هم از مجلس ارتجاع و هم از خبرگان بهکلی کوتاه کند و آنها را تماماً در چنگ خود بگیرد. و در این جهت تلاش میکند شکافهای درونی باند خودش را نیز، هم بیاورد و دستجات مختلف را حول انتخابات پیش رو، یکدست و یکپارچه سازد.
ولیفقیه ارتجاع در اولین قدم بهدنبال شکل دادن ائتلافی با ترکیب جامعتین (باند موسوم به جامعه روحانیت مبارز و باند موسوم به جامعه مدرسین حوزه) و دار و دستهٴ موسوم به جبهه پایداری که رئیس آن آخوند مصباح یزدی است میباشد. ائتلافی که بحث آن از یک سال قبل مطر ح بوده و برای آن جلسات متعددی در قم و تهران برگزار شده است؛ در همین رابطه دبیرکل باند مؤتلفه گفته است: «ما برای تشکیل جلسه سه تشکل هیچ محدودیتی قائل نیستیم و تا کنون نیز ٤٠ جلسه داشتهایم و این جلسات نیز ادامه دارد» (فارس؟ ؟).
اما بهرغم برگزاری این جلسات بیپایان، آنها قادر به اعلام رسمی این ائتلاف نشدهاند چرا که حتی نتوانستهاند دعوای تقسیم سهم میان خودشان را نیز به جایی برسانند و و برخی (حتی از میان خود اصولگرایان) با اشاره به تجارب شکست خوردهٴ انتخاباتهای قبلی در مورد اینکه «ائتلاف اصولگرایان» حتی بهطور تاکتیکی شکل بگیرد، به دیده تردید مینگرند.
از جمله امیر محبیان که خود از بهاصطلاح اصولگرایان محسوب میشود، نوشته است: « «آنها اگرچه بر ائتلاف و جلوگیری از تجربههای ناکام خود در انتخاباتهای گذشته و بهویژه انتخابات ٩٢، تأکید داشتند؛ اما هنوز درگیر نوعی از سهمخواهی و خودبرتربینی هستند. این موضوع به آنها اجازه نداده است بتوانند به تعریفی از حداقلها دست پیدا کنند و بر سر آن، به اجماعی حتی نیمبند برسند. نتیجه نداشتن استراتژی برای انتخابات باعث شده است هر گروه برای دیگری خط ونشان بکشد و شرط و پیششرط بگذارند و دست آخر هم به هیچ نتیجهیی نرسند» (روزنامه حکومتی شرق ۴/۶/۹۴).
در باند رفسنجانی روحانی، جنب و جوش انتخاباتی از یک سال و نیم پیش آغاز شده است. بهخصوص رفسنجانی پس از توافق هستهیی بر تحرک خود در این زمینه افزوده است. امید و انگیزهٴ او برای ورود به سومین جنگ جدی انتخاباتی با ولیفقیه، شرایط «پسا برجام» و زهرخوردگی ولیفقیه است. او میکوشد با تأکید بر همین تحول که به باور او تعادل قوای درونی رژیم را به زیان خامنهای بهطور اساسی تغییر داده، عناصر و جریانهای مرعوب و به حاشیه رانده شده رژیم را ترغیب کرده و به صحنه بکشاند. سفر چندی پیش او به مشهد و دیدارهای متعدد او در مشهد و ادامه آنها در تهران، بر همین مبنا صورت میگیرد و او تا کنون توانسته بقایای جریان خاتمی و بهاصطلاح اصلاحطلبان درون رژیم را به صحنه بکشاند و فعال کند.
سیاست رفسنجانی این است که در برابر تیغ نظارت استصوابی شورای نگهبان، تا هر جا که ممکن است افراد و جریانهای بیشتری را برای ورود به نمایش انتخابات ترغیب و تشویق کند تا با «شرکت حداکثری» بهخصوص حضور آخوندهای دانه درشت حوزه، کار رد صلاحیت را برای شورای نگهبان هر چه سختتر کند و قیمت بیشتری از ولیفقیه بگیرد؛ چرا که اگر شورای نگهبان بخواهد همهٴ آنها را قلع و قمع کند، با دست خود همهٴ این زخمخوردگان ولایت را به جانب رفسنجانی میراند و او را از متحدان گستردهتری برخوردار میکند که حتی پس از انتخابات هم بهمثابه یک سلاح در برابر خامنهای به کارش میآیند. اگر هم شورای نگهبان، به هر میزان ناچار شود برخی از آنها را تأیید صلاحیت کرده و به مجلسین ارتجاع راه بدهد، بسیاری از آنها به هر حال نیروی رفسنجانی در مجلس و بهخصوص در خبرگان خواهند بود.
روزنامه حکومتی اعتماد (۲۴/۶/۹۴) وابسته به باند رفسنجانی روحانی این خط را چنین توضیح میدهد: «هاشمی برای عملیاتی کردن اهدافش که همانا تغییر ترکیب این مجالس است گویا نیاز به نهضت حداکثری ثبتنام انتخاباتی نیروهای سیاسی طرفدار تغییر دارد. همین است که روی «هر شخصیت صاحب فکر و اندیشه» تأکید مؤکد میکند. گویا این «تغییر» با ورود انتخاباتی همه رخ میدهد».
اما هم نقشههای رفسنجانی و هم نقشههای خامنهای برای ایجاد یک ائتلاف کارا نقش بر آب است.
تلاش ولیفقیه به این دلیل محکوم به شکست است که دار و دستههای موسوم به اصولگرا بهخصوص بعد از زهرخوران بهشدت متلاشی و پخش و پلا هستند. چرا که در انتخابات قبلی در سال 92 که تازه ولیفقیه زهر نخورده بود، بهرغم اینکه جناح او از ناحیه رفسنجانی خیلی احساس خطر میکردند، اما حتی با پادرمیانی کسی مثل مهدوی کنی که ظاهراً مورد قبول همهٴ باندها بود، نتوانستند با هم کنار بیایند و کاندیداهای متعدد به نفع یک نفر کنار بروند، در نتیجه بازی را به حریف یعنی رفسنجانی و روحانی باختند. اکنون در مرحله پس از زهرخوران تشتت بسا بیشتر است.
خط رفسنجانی برای ایجاد جبهه گسترده هم امکان توفیقی بیش از «ائتلاف اصولگرایان» ندارد، این مجموعه تکهپارهیی که رفسنجانی سعی میکند به هم بدوزد، بیشتر سیاهی لشکرند و اهل ایستادن در برابر ولیفقیه نیستند.
پایه نظری این دیدگاه آن است که کل رژیم زهر خورده است و نمایش انتخاباتی پیش رو، مکانی برای وحدت و انسجام، (منظور وحدت و انسجام درون باندی است) نمیباشد، بلکه محل تشتت و تفرقة بیشتر و بستر تجزیه و تلاشی کل نظام است!
ولیفقیه ارتجاع در اولین قدم بهدنبال شکل دادن ائتلافی با ترکیب جامعتین (باند موسوم به جامعه روحانیت مبارز و باند موسوم به جامعه مدرسین حوزه) و دار و دستهٴ موسوم به جبهه پایداری که رئیس آن آخوند مصباح یزدی است میباشد. ائتلافی که بحث آن از یک سال قبل مطر ح بوده و برای آن جلسات متعددی در قم و تهران برگزار شده است؛ در همین رابطه دبیرکل باند مؤتلفه گفته است: «ما برای تشکیل جلسه سه تشکل هیچ محدودیتی قائل نیستیم و تا کنون نیز ٤٠ جلسه داشتهایم و این جلسات نیز ادامه دارد» (فارس؟ ؟).
اما بهرغم برگزاری این جلسات بیپایان، آنها قادر به اعلام رسمی این ائتلاف نشدهاند چرا که حتی نتوانستهاند دعوای تقسیم سهم میان خودشان را نیز به جایی برسانند و و برخی (حتی از میان خود اصولگرایان) با اشاره به تجارب شکست خوردهٴ انتخاباتهای قبلی در مورد اینکه «ائتلاف اصولگرایان» حتی بهطور تاکتیکی شکل بگیرد، به دیده تردید مینگرند.
از جمله امیر محبیان که خود از بهاصطلاح اصولگرایان محسوب میشود، نوشته است: « «آنها اگرچه بر ائتلاف و جلوگیری از تجربههای ناکام خود در انتخاباتهای گذشته و بهویژه انتخابات ٩٢، تأکید داشتند؛ اما هنوز درگیر نوعی از سهمخواهی و خودبرتربینی هستند. این موضوع به آنها اجازه نداده است بتوانند به تعریفی از حداقلها دست پیدا کنند و بر سر آن، به اجماعی حتی نیمبند برسند. نتیجه نداشتن استراتژی برای انتخابات باعث شده است هر گروه برای دیگری خط ونشان بکشد و شرط و پیششرط بگذارند و دست آخر هم به هیچ نتیجهیی نرسند» (روزنامه حکومتی شرق ۴/۶/۹۴).
در باند رفسنجانی روحانی، جنب و جوش انتخاباتی از یک سال و نیم پیش آغاز شده است. بهخصوص رفسنجانی پس از توافق هستهیی بر تحرک خود در این زمینه افزوده است. امید و انگیزهٴ او برای ورود به سومین جنگ جدی انتخاباتی با ولیفقیه، شرایط «پسا برجام» و زهرخوردگی ولیفقیه است. او میکوشد با تأکید بر همین تحول که به باور او تعادل قوای درونی رژیم را به زیان خامنهای بهطور اساسی تغییر داده، عناصر و جریانهای مرعوب و به حاشیه رانده شده رژیم را ترغیب کرده و به صحنه بکشاند. سفر چندی پیش او به مشهد و دیدارهای متعدد او در مشهد و ادامه آنها در تهران، بر همین مبنا صورت میگیرد و او تا کنون توانسته بقایای جریان خاتمی و بهاصطلاح اصلاحطلبان درون رژیم را به صحنه بکشاند و فعال کند.
سیاست رفسنجانی این است که در برابر تیغ نظارت استصوابی شورای نگهبان، تا هر جا که ممکن است افراد و جریانهای بیشتری را برای ورود به نمایش انتخابات ترغیب و تشویق کند تا با «شرکت حداکثری» بهخصوص حضور آخوندهای دانه درشت حوزه، کار رد صلاحیت را برای شورای نگهبان هر چه سختتر کند و قیمت بیشتری از ولیفقیه بگیرد؛ چرا که اگر شورای نگهبان بخواهد همهٴ آنها را قلع و قمع کند، با دست خود همهٴ این زخمخوردگان ولایت را به جانب رفسنجانی میراند و او را از متحدان گستردهتری برخوردار میکند که حتی پس از انتخابات هم بهمثابه یک سلاح در برابر خامنهای به کارش میآیند. اگر هم شورای نگهبان، به هر میزان ناچار شود برخی از آنها را تأیید صلاحیت کرده و به مجلسین ارتجاع راه بدهد، بسیاری از آنها به هر حال نیروی رفسنجانی در مجلس و بهخصوص در خبرگان خواهند بود.
روزنامه حکومتی اعتماد (۲۴/۶/۹۴) وابسته به باند رفسنجانی روحانی این خط را چنین توضیح میدهد: «هاشمی برای عملیاتی کردن اهدافش که همانا تغییر ترکیب این مجالس است گویا نیاز به نهضت حداکثری ثبتنام انتخاباتی نیروهای سیاسی طرفدار تغییر دارد. همین است که روی «هر شخصیت صاحب فکر و اندیشه» تأکید مؤکد میکند. گویا این «تغییر» با ورود انتخاباتی همه رخ میدهد».
اما هم نقشههای رفسنجانی و هم نقشههای خامنهای برای ایجاد یک ائتلاف کارا نقش بر آب است.
تلاش ولیفقیه به این دلیل محکوم به شکست است که دار و دستههای موسوم به اصولگرا بهخصوص بعد از زهرخوران بهشدت متلاشی و پخش و پلا هستند. چرا که در انتخابات قبلی در سال 92 که تازه ولیفقیه زهر نخورده بود، بهرغم اینکه جناح او از ناحیه رفسنجانی خیلی احساس خطر میکردند، اما حتی با پادرمیانی کسی مثل مهدوی کنی که ظاهراً مورد قبول همهٴ باندها بود، نتوانستند با هم کنار بیایند و کاندیداهای متعدد به نفع یک نفر کنار بروند، در نتیجه بازی را به حریف یعنی رفسنجانی و روحانی باختند. اکنون در مرحله پس از زهرخوران تشتت بسا بیشتر است.
خط رفسنجانی برای ایجاد جبهه گسترده هم امکان توفیقی بیش از «ائتلاف اصولگرایان» ندارد، این مجموعه تکهپارهیی که رفسنجانی سعی میکند به هم بدوزد، بیشتر سیاهی لشکرند و اهل ایستادن در برابر ولیفقیه نیستند.
پایه نظری این دیدگاه آن است که کل رژیم زهر خورده است و نمایش انتخاباتی پیش رو، مکانی برای وحدت و انسجام، (منظور وحدت و انسجام درون باندی است) نمیباشد، بلکه محل تشتت و تفرقة بیشتر و بستر تجزیه و تلاشی کل نظام است!