با پایان سفر پادشاه عربستان به آمریکا که تحلیلگران سیاسی آن را بسیار مهم توصیف کردند، اکنون روشنتر میتوان نتایج این سفر و پیامدهای آن را مورد ارزیابی قرار داد. نخستین عامل در سنجش وزن این رویداد سیاسی آن است که در حال حاضر خاورمیانه حساسترین و پرآشوبترین نقطهٴ جهان است که چند جنگ و انقلاب همزمان در آن جریان دارد و از اینرو چشمها همه به آن دوخته شده است. در این میان عربستان، هم بهدلیل قدرت و وزن اقتصادیش و هم بهدلیل مواضع سیاسیش توانسته خود را بهعنوان یک قدرت سیاسی تعیینکننده اثبات و تحمیل کند؛ آنچنانکه در بیانیه مشترک پایانی دیدار سران آمریکا و عربستان، «نقش رهبری این پادشاهی را در جهان عرب و اسلام» مورد تأکید قرار گرفته است.
عربستان سعودی این موقعیت را در وهلهٴ اول مرهون آن است که همچنان که مجاهدین و مقاومت ایران پیوسته تأکید کردهاند، تضاد اصلی منطقه را که رژیم تروریستی حاکم بر ایران است و همچنین تزلزل و ضعیف این رژیم را تشخیص داده و با اتخاذ سیاستهای قاطع در همین چارچوب، از یک طرف رژیم را منزوی کرده و از طرف دیگر موقعیت خود را در منطقه و جهان بهطور چشمگیری ارتقا داده است.
خبرهای این دیدار و همچنین نظرات صاحبنظران سیاسی حاکی از این بود که در این دیدار، محور اصلی مذاکرات، رژیم ایران و چگونگی برخورد با آن بود؛ میدانیم که عربستان نسبت به سیاست مماشات آمیز آمریکا با رژیم ایران معترض بود و به مذاکرات هستهیی 5+1 با این رژیم نیز به دیده سوءظن مینگریست و از همین رو، پادشاه عربستان بهدعوت اوباما از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس پاسخ رد داد و در کنفرانس کمپ دیوید که در اردیبهشت ماه گذشته برگزار شد حضور پیدا نکرد. اما پس از پیروزیهایی که در یمن به دست آورده و پس از تحولاتی که در عراق و سوریه بهوقوع پیوسته، شرایط را برای چنین سفری که به او موقعیت برتری میدهد، مناسب یافته است. از روی بیانیه مشترک و از آنچه که رسانههای آمریکا و رسانههای بینالمللی منتشر کردند، بهروشنی میتوان دید که آمریکا، اولاً نقش رهبری عربستان را بهرسمیت شناخته، ثانیاً بر سیاستها و مواضع عربستان در قبال رژیم ایران، در یمن، در عراق، در سوریه و منطقه صحه گذاشته و متعهد شده که عملاً هم در این زمینهها با عربستان همراه و همسو شده است. از جمله اوباما در دیدار خود با ملک سلمان گفت: «امروز فرصتی بهوجود آمده که بتوان در مورد امکان محقق شدن روندی سیاسی برای انتقال سیاسی در سوریه صحبت کرد».
به نظر میرسد تنها امتیازی که پادشاه عربستان به دولت آمریکا داده تأیید برجام و توافق هستهیی میباشد که البته اوباما هم در این موقعیت و در کارزار خود با کنگره نیاز بسیار به آن داشته است؛ اما این تأیید نیز، با این قید صورت گرفته که دولت آمریکا اولاً به عربستان تضمین داده که برجام «زمانی که بهطور کامل اجراشود، مانع دستیابی ایران به سلاح اتمی و در نتیجه بهبود امنیت در این منطقه میشود» (بیانیه مشترک دیدار سران دو کشور). ثانیاً «اوباما تضمینهای محکمی به آنها داده که پولهای آزاد شده ایران به دست… اسد، حوثیها و تروریستها قرار نخواهد گرفت… به عبارتی سلمان به این شرط از توافق هستهیی آمریکا و ایران حمایت میکند که این توافق دست ایران را از منطقه کوتاه کند» (روزنامه وطن امروز – ۱۵/۶/۹۴).
به نظر میرسد در این دیدار سران عربستان توانستند دولت آمریکا را قانع سازند که آنها به هیچوجه نمیتوانند رژیم و دست اندازیهایش در منطقه را تحمل کنند و به هر قیمت با آن مقابله خواهند کرد. اعتراف کیهان خامنهای (15/6) در همین رابطه بسیار قابلتوجه است که با اشاره به اظهارات عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان مبنی بر اینکه «عربستان از تضمینهای داده شده از سوی مقامات آمریکایی درباره توافق هستهیی با ایران و اینکه این توافقنامه کشورهای خلیجفارس را با خطر مواجه نمیکند، راضی است». کیهان سپس میافزاید: «وی خاطرنشان کرد: ما اکنون در مقابله با ایران، یک مشکل کمتر داریم و بیشتر میتوانیم روی فعالیتهای خرابکارانه ایران در منطقه تمرکز کنیم».
این تحولات یک واقعیت دیگر را به خوبی اثبات میکند و آن، واقعیت زهر هستهیی است که آثار آن به درون رژیم و داخل کشور محدود نبوده و به منطقه و موقعیت منطقهیی رژیم نیز گسترش یافته و آن را روز به روز بیشتر تضعیف میکند. روزنامه حکومتی مردمسالاری (15/6/ 94) طی مطلبی درباره سفر پادشاه عربستان به آمریکا و پیامدهای آن مینویسد: «هر چند که مذاکرات ایران و گروه 1+5 در رابطه با مسأله هستهیی ایران بوده است، اما آثار آن به مسأله مسائل منطقهیی و خاورمیانه قابل تسری است».
عربستان سعودی این موقعیت را در وهلهٴ اول مرهون آن است که همچنان که مجاهدین و مقاومت ایران پیوسته تأکید کردهاند، تضاد اصلی منطقه را که رژیم تروریستی حاکم بر ایران است و همچنین تزلزل و ضعیف این رژیم را تشخیص داده و با اتخاذ سیاستهای قاطع در همین چارچوب، از یک طرف رژیم را منزوی کرده و از طرف دیگر موقعیت خود را در منطقه و جهان بهطور چشمگیری ارتقا داده است.
خبرهای این دیدار و همچنین نظرات صاحبنظران سیاسی حاکی از این بود که در این دیدار، محور اصلی مذاکرات، رژیم ایران و چگونگی برخورد با آن بود؛ میدانیم که عربستان نسبت به سیاست مماشات آمیز آمریکا با رژیم ایران معترض بود و به مذاکرات هستهیی 5+1 با این رژیم نیز به دیده سوءظن مینگریست و از همین رو، پادشاه عربستان بهدعوت اوباما از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس پاسخ رد داد و در کنفرانس کمپ دیوید که در اردیبهشت ماه گذشته برگزار شد حضور پیدا نکرد. اما پس از پیروزیهایی که در یمن به دست آورده و پس از تحولاتی که در عراق و سوریه بهوقوع پیوسته، شرایط را برای چنین سفری که به او موقعیت برتری میدهد، مناسب یافته است. از روی بیانیه مشترک و از آنچه که رسانههای آمریکا و رسانههای بینالمللی منتشر کردند، بهروشنی میتوان دید که آمریکا، اولاً نقش رهبری عربستان را بهرسمیت شناخته، ثانیاً بر سیاستها و مواضع عربستان در قبال رژیم ایران، در یمن، در عراق، در سوریه و منطقه صحه گذاشته و متعهد شده که عملاً هم در این زمینهها با عربستان همراه و همسو شده است. از جمله اوباما در دیدار خود با ملک سلمان گفت: «امروز فرصتی بهوجود آمده که بتوان در مورد امکان محقق شدن روندی سیاسی برای انتقال سیاسی در سوریه صحبت کرد».
به نظر میرسد تنها امتیازی که پادشاه عربستان به دولت آمریکا داده تأیید برجام و توافق هستهیی میباشد که البته اوباما هم در این موقعیت و در کارزار خود با کنگره نیاز بسیار به آن داشته است؛ اما این تأیید نیز، با این قید صورت گرفته که دولت آمریکا اولاً به عربستان تضمین داده که برجام «زمانی که بهطور کامل اجراشود، مانع دستیابی ایران به سلاح اتمی و در نتیجه بهبود امنیت در این منطقه میشود» (بیانیه مشترک دیدار سران دو کشور). ثانیاً «اوباما تضمینهای محکمی به آنها داده که پولهای آزاد شده ایران به دست… اسد، حوثیها و تروریستها قرار نخواهد گرفت… به عبارتی سلمان به این شرط از توافق هستهیی آمریکا و ایران حمایت میکند که این توافق دست ایران را از منطقه کوتاه کند» (روزنامه وطن امروز – ۱۵/۶/۹۴).
به نظر میرسد در این دیدار سران عربستان توانستند دولت آمریکا را قانع سازند که آنها به هیچوجه نمیتوانند رژیم و دست اندازیهایش در منطقه را تحمل کنند و به هر قیمت با آن مقابله خواهند کرد. اعتراف کیهان خامنهای (15/6) در همین رابطه بسیار قابلتوجه است که با اشاره به اظهارات عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان مبنی بر اینکه «عربستان از تضمینهای داده شده از سوی مقامات آمریکایی درباره توافق هستهیی با ایران و اینکه این توافقنامه کشورهای خلیجفارس را با خطر مواجه نمیکند، راضی است». کیهان سپس میافزاید: «وی خاطرنشان کرد: ما اکنون در مقابله با ایران، یک مشکل کمتر داریم و بیشتر میتوانیم روی فعالیتهای خرابکارانه ایران در منطقه تمرکز کنیم».
این تحولات یک واقعیت دیگر را به خوبی اثبات میکند و آن، واقعیت زهر هستهیی است که آثار آن به درون رژیم و داخل کشور محدود نبوده و به منطقه و موقعیت منطقهیی رژیم نیز گسترش یافته و آن را روز به روز بیشتر تضعیف میکند. روزنامه حکومتی مردمسالاری (15/6/ 94) طی مطلبی درباره سفر پادشاه عربستان به آمریکا و پیامدهای آن مینویسد: «هر چند که مذاکرات ایران و گروه 1+5 در رابطه با مسأله هستهیی ایران بوده است، اما آثار آن به مسأله مسائل منطقهیی و خاورمیانه قابل تسری است».