728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

«زبان شعله ها»

-

                          به‌یاد معلمی که خود را به آتش کشید
 
معلم: ایکاش می‌توانستم از تو برای گرم کردن خانه و پختن غذا برای خانواده‌ی گرسنه‌ام استفاده کنم!
شعله: می‌دانم که از فقر، شرمنده چشمان فرزندت بودی، ولی حالا شراره‌هایم از تو شرمسارند.
معلم: ایکاش می‌توانستم از زبان دیگری برای صحبت استفاده کنم! صدایم به جایی نرسید. زبانی برای بینا کردن چشمها را در تو یافتم.
شعله: با زبانه‌های آتشم، زبان گویای توخواهم شد.
معلم: ایکاش می‌توانستم به جای شعله‌های تو، امروز فرزندم را نوازش کنم!
شعله: شعله‌های وجودتو به فرزندت نشان داد که نمی‌خواستی تن به ذلت این حاکمان غاصب بدهی.
معلم: ایکاش می‌توانستی آنهایی‌که مرا مجبور به سوزاندن خودم کردند آتش بزنی!
شعله: این یکی دیگر ایکاش ندارد، به تو قول می‌دهم که حتماً این کار را می‌کنم و این دیر نیست.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/600a3419-2d32-4fc1-ba37-3235da3f7d98"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات