آخوند حسن روحانی روز شنبه 24مرداد، طی یک سخنرانی دم از وحدت شیعه و سنی زد و اینکه گویا رژیم هیچ تبعیضی بین شیعه و سنی قائل نیست و همچنین گفت که اسلام نه دین افراط و شمشیر، بلکه دین منطق و اعتدال است… تا آنجا که به محتوای این حرفها برمیگردد، این عبارات یک لفظپردازی پوچ و وقیحانه است که 180درجه با واقعیت زاویه دارد.
مضحک است که روحانی این حرفها را در جمع کارگزاران خط صدور تروریسم رژیم تحت عنوان ششمین اجلاس مجمع جهانی اهلبیت، در تهران برگزار شده بود، بیان میکرد؛ نهادی که مأموریت اخص آن، پیشبرد خط و سیاست صدور تروریسم رژیم و مشخصاً جذب مزدور و جاسوس از سایر کشورها برای اهداف شوم تروریستی رژیم است. در کنفرانسی که مالکی جنایتکار در ردیف اولش نشسته بود، آن هم در شرایطی که تودههای میلیونی مردم عراق از شیعه و سنی هماکنون در خیابانهای بغداد و سایر شهرهای این کشور، خواستار محاکمه او بهعنوان عامل اصلی کشتارهای فرقهیی و فساد هستند و تلویزیون رژیم با اهانت و دهن کجی به مردم و دولت قانونی عراق، از مالکی که از سمت خود عزل شده، با عنوان «معاون اول رئیسجمهور عراق» و در زمرهٴ سخنرانهای روز اول این جلسه اسم برد.
روحانی در شرایطی دم از منطق و اعتدال میزند و علیه خشونت و افراط داد سخن میدهد که انبوهی از زنان و مردان آزادیخواه میهنمان، صرفاً به جرم عقیده در زندان هستند و رژیم تعدادی از آنها را با اتهام ارتداد، یعنی صرفاً به جرم عقیده محکوم به اعدام کرده است. روحانی در حالی داد وحدت شیعه و سنی و اینکه رژیم هیچ تبعیضی بین آنها قائل نیست، میدهد که همین چند روز پیش تنها نمازخانهٴ هموطنان اهل سنت را در تهران 10میلیونی تخریب کرد. زندانی کردن و اعدام برادران اهل سنت هم که جریانوار است.
اما از محتوا که بگذریم، این سخنان، از یک وجه، انعکاس واقعیت است، واقعیت ضعف و شاخشکستگی رژیم در منطقه؛ از سوریه و عراق تا یمن و لبنان و سودان. از آنجا که رژیم در همه جا با ضربات پیاپی و شکست استراتژیک مواجه شده و در همه جا در حال جارو شدن است، ناچار حرف از منطق و مسالمت میزند و ظریف و هم معاونش امیر عبداللهیان، از عربستان درخواست مذاکره و گفتگو میکنند؛ اما وزیر خارجه عربستان از موضعی بسیار بالا که گویای تعادل قوای موجود است، هر گونه مذاکره را مشروط به آن میکند که (رژیم) ایران باید سر عقل بیاید و دست از دخالت در امور کشورهای منطقه بردارد.
فراموش نکردهایم که آخوند یونسی مشاور امنیتی روحانی و وزیر سابق اطلاعات، چندی پیش و قبل از شروع تحولات اخیر منطقهیی، باد به غبغب انداخته و از این دم زد که بعد از امپراتوری هخامنشی دوباره اکنون مرزهای رژیم به جای شلمچه و مهران، در سواحل مدیترانه است! پایتخت طبیعی امپراتوری آخوندی عراق میباشد.
وجه اصلی این اظهارات، جنگ و جدال باندی یا بهطور دقیقتر، جنگ هژمونی بین خامنهای و رفسنجانی است؛ در واقع روحانی بهنیابت از رفسنجانی و کل این باند، جواب خامنهای و همچنین جواب اظهارات چند روز پیش پاسدار جعفری سرکرده سپاه را میداد که با اشاره به رفسنجانی و روحانی گفت: «برخی حرفهای آقایان و مسئولان پسرفت در مسیر انقلاب، دین و اسلام است… (میگویند) حالا باید مردم خود را اداره کنیم و به ما ربطی ندارد که در کشورهای دیگر چه اتفاقی میافتد… اگر فقط از انقلاب فعلی محافظت کنیم تا این انقلاب به عقب برنگردد، در واقع همان پاسداری محافظهکارانه است که مورد انتظار رهبری نیست، بلکه باید از حالت پیشرونده و پیشبرندگی انقلاب دفاع شود». (روزنامه وطن امروز- ۲۲/۵/۹۴).
از طرف دیگر روحانی جواب حرفهای آخوند جنتی در نمایش جمعه (23/5) را میداد که با تکرار هارت و پورتهای بهاصطلاح استکبار ستیزانهٴ خامنهای در سخنرانی عید فطر، تأکید کرد: «مواضع ما در مقابل آمریکا فرقی نکرده و نمیکند، ربطی به مسأله هستهیی ندارد. ما ضداستکباریم… فرمودند سیاستهای ما با آمریکا در منطقه 180 درجه اختلاف دارد، در منطقه 180 درجه با هم اختلاف داریم، این معلوم باشد که آنها خیال نکنند که حالا ما یک قراردادی گذاشتیم، یک توافقی کردیم، تسلیم نظرات آنها میشویم».
البته عمده حرفهای جنتی راجع به نمایش انتخابات پیش رو، بهخصوص خبرگان بود و در همین مورد به رفسنجانی هشدار داد: «درباره خبرگان یک عدهیی در تلاشند که رنگ سیاسی بدهند و بعد وقتی که رفتند آنجا، کارهایی میخواهند بکنند که اگر موفق بشوند که انشالله موفق نخواهند شد، مشکلاتی برای کل نظام و مملکت و برای انقلاب بهوجود میآورند».
روحانی هم به شیوه خود و در حالی که به مشکلات کشورهای مسلمان اشاره میکرد، با طعنه به خامنهای و به قول خودش با زبان رمز گفت: «اگر در بدترین شرایط زمان نتوانستیم با صراحت حرف بزنیم، بابیان رمز با همه حرف بزنیم و سخن بگوییم… اگر در شرایطی است که نمیتوانی بگویی حاکم! والی! قدرتمند! تو باید تواضع داشته باشی در برابر مردم! نباید گردنکشی کنی در برابر مخلوقات و انسانها و جامعه!…».
بهاین ترتیب جنگ و جدالی که در همهٴ زمینهها، از موضوع هستهیی و زهر هستهیی تا سیاست منطقهیی و زهر منطقهیی تا مسائل اقتصادی و اجتماعی در جریان است، همه وجوه مختلف یا جبهههای مختلف یک جنگ اساسی در رأس نظام است و آن هم جنگ هژمونی بین خامنهای و رفسنجانی میباشد.
جنتی در خطبهٴ نمایش جمعه، این جنگ هژمونی را با این عبارت بیان کرد که: «اینها نظرشان این است که همه باید تسلیم اینها باشند، «چه شورای نگهبان باشد، چه قوه قضاییه باشد، چه جاهای دیگر».
واقعیت هم این است که باند رفسنجانی ـ روحانی با مطرح کردن عبارت «پسا توافق» حرفشان این است که یک دوران بهپایان رسیده و دوران دیگری بایستی آغاز شود و روزنامههای این باند آن را با شرایط پس از زهر آتشبس که رفسنجانی با اعلام دوران بهاصطلاح سازندگی، پایان دوران خمینی را اعلام کرد، مقایسه میکنند و آن را یک ضرورت میدانند که بیتوجهی به آن، سرنگونی نظام را بهدنبال دارد؛ اما باند ولیفقیه متقابلاً آنچه را که باند رقیب بهدنبال آن است، مترادف سرنگونی میداند.
اما واقعیت مهمتر این است که جدال دو باند در خلأ جریان ندارد، بلکه صاحبان اصلی حق، مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهشان، در صحنه حضور دارند و این حضور را، روز به روز با قدرت هر چه بیشتری اعلام میکنند و برای پس گرفتن حق ربوده شدهشان، حق حاکمیت ملی و تطهیر خانه و وطنشان از عفونت تاریخی خمینی، آماده میشوند.
مضحک است که روحانی این حرفها را در جمع کارگزاران خط صدور تروریسم رژیم تحت عنوان ششمین اجلاس مجمع جهانی اهلبیت، در تهران برگزار شده بود، بیان میکرد؛ نهادی که مأموریت اخص آن، پیشبرد خط و سیاست صدور تروریسم رژیم و مشخصاً جذب مزدور و جاسوس از سایر کشورها برای اهداف شوم تروریستی رژیم است. در کنفرانسی که مالکی جنایتکار در ردیف اولش نشسته بود، آن هم در شرایطی که تودههای میلیونی مردم عراق از شیعه و سنی هماکنون در خیابانهای بغداد و سایر شهرهای این کشور، خواستار محاکمه او بهعنوان عامل اصلی کشتارهای فرقهیی و فساد هستند و تلویزیون رژیم با اهانت و دهن کجی به مردم و دولت قانونی عراق، از مالکی که از سمت خود عزل شده، با عنوان «معاون اول رئیسجمهور عراق» و در زمرهٴ سخنرانهای روز اول این جلسه اسم برد.
روحانی در شرایطی دم از منطق و اعتدال میزند و علیه خشونت و افراط داد سخن میدهد که انبوهی از زنان و مردان آزادیخواه میهنمان، صرفاً به جرم عقیده در زندان هستند و رژیم تعدادی از آنها را با اتهام ارتداد، یعنی صرفاً به جرم عقیده محکوم به اعدام کرده است. روحانی در حالی داد وحدت شیعه و سنی و اینکه رژیم هیچ تبعیضی بین آنها قائل نیست، میدهد که همین چند روز پیش تنها نمازخانهٴ هموطنان اهل سنت را در تهران 10میلیونی تخریب کرد. زندانی کردن و اعدام برادران اهل سنت هم که جریانوار است.
اما از محتوا که بگذریم، این سخنان، از یک وجه، انعکاس واقعیت است، واقعیت ضعف و شاخشکستگی رژیم در منطقه؛ از سوریه و عراق تا یمن و لبنان و سودان. از آنجا که رژیم در همه جا با ضربات پیاپی و شکست استراتژیک مواجه شده و در همه جا در حال جارو شدن است، ناچار حرف از منطق و مسالمت میزند و ظریف و هم معاونش امیر عبداللهیان، از عربستان درخواست مذاکره و گفتگو میکنند؛ اما وزیر خارجه عربستان از موضعی بسیار بالا که گویای تعادل قوای موجود است، هر گونه مذاکره را مشروط به آن میکند که (رژیم) ایران باید سر عقل بیاید و دست از دخالت در امور کشورهای منطقه بردارد.
فراموش نکردهایم که آخوند یونسی مشاور امنیتی روحانی و وزیر سابق اطلاعات، چندی پیش و قبل از شروع تحولات اخیر منطقهیی، باد به غبغب انداخته و از این دم زد که بعد از امپراتوری هخامنشی دوباره اکنون مرزهای رژیم به جای شلمچه و مهران، در سواحل مدیترانه است! پایتخت طبیعی امپراتوری آخوندی عراق میباشد.
وجه اصلی این اظهارات، جنگ و جدال باندی یا بهطور دقیقتر، جنگ هژمونی بین خامنهای و رفسنجانی است؛ در واقع روحانی بهنیابت از رفسنجانی و کل این باند، جواب خامنهای و همچنین جواب اظهارات چند روز پیش پاسدار جعفری سرکرده سپاه را میداد که با اشاره به رفسنجانی و روحانی گفت: «برخی حرفهای آقایان و مسئولان پسرفت در مسیر انقلاب، دین و اسلام است… (میگویند) حالا باید مردم خود را اداره کنیم و به ما ربطی ندارد که در کشورهای دیگر چه اتفاقی میافتد… اگر فقط از انقلاب فعلی محافظت کنیم تا این انقلاب به عقب برنگردد، در واقع همان پاسداری محافظهکارانه است که مورد انتظار رهبری نیست، بلکه باید از حالت پیشرونده و پیشبرندگی انقلاب دفاع شود». (روزنامه وطن امروز- ۲۲/۵/۹۴).
از طرف دیگر روحانی جواب حرفهای آخوند جنتی در نمایش جمعه (23/5) را میداد که با تکرار هارت و پورتهای بهاصطلاح استکبار ستیزانهٴ خامنهای در سخنرانی عید فطر، تأکید کرد: «مواضع ما در مقابل آمریکا فرقی نکرده و نمیکند، ربطی به مسأله هستهیی ندارد. ما ضداستکباریم… فرمودند سیاستهای ما با آمریکا در منطقه 180 درجه اختلاف دارد، در منطقه 180 درجه با هم اختلاف داریم، این معلوم باشد که آنها خیال نکنند که حالا ما یک قراردادی گذاشتیم، یک توافقی کردیم، تسلیم نظرات آنها میشویم».
البته عمده حرفهای جنتی راجع به نمایش انتخابات پیش رو، بهخصوص خبرگان بود و در همین مورد به رفسنجانی هشدار داد: «درباره خبرگان یک عدهیی در تلاشند که رنگ سیاسی بدهند و بعد وقتی که رفتند آنجا، کارهایی میخواهند بکنند که اگر موفق بشوند که انشالله موفق نخواهند شد، مشکلاتی برای کل نظام و مملکت و برای انقلاب بهوجود میآورند».
روحانی هم به شیوه خود و در حالی که به مشکلات کشورهای مسلمان اشاره میکرد، با طعنه به خامنهای و به قول خودش با زبان رمز گفت: «اگر در بدترین شرایط زمان نتوانستیم با صراحت حرف بزنیم، بابیان رمز با همه حرف بزنیم و سخن بگوییم… اگر در شرایطی است که نمیتوانی بگویی حاکم! والی! قدرتمند! تو باید تواضع داشته باشی در برابر مردم! نباید گردنکشی کنی در برابر مخلوقات و انسانها و جامعه!…».
بهاین ترتیب جنگ و جدالی که در همهٴ زمینهها، از موضوع هستهیی و زهر هستهیی تا سیاست منطقهیی و زهر منطقهیی تا مسائل اقتصادی و اجتماعی در جریان است، همه وجوه مختلف یا جبهههای مختلف یک جنگ اساسی در رأس نظام است و آن هم جنگ هژمونی بین خامنهای و رفسنجانی میباشد.
جنتی در خطبهٴ نمایش جمعه، این جنگ هژمونی را با این عبارت بیان کرد که: «اینها نظرشان این است که همه باید تسلیم اینها باشند، «چه شورای نگهبان باشد، چه قوه قضاییه باشد، چه جاهای دیگر».
واقعیت هم این است که باند رفسنجانی ـ روحانی با مطرح کردن عبارت «پسا توافق» حرفشان این است که یک دوران بهپایان رسیده و دوران دیگری بایستی آغاز شود و روزنامههای این باند آن را با شرایط پس از زهر آتشبس که رفسنجانی با اعلام دوران بهاصطلاح سازندگی، پایان دوران خمینی را اعلام کرد، مقایسه میکنند و آن را یک ضرورت میدانند که بیتوجهی به آن، سرنگونی نظام را بهدنبال دارد؛ اما باند ولیفقیه متقابلاً آنچه را که باند رقیب بهدنبال آن است، مترادف سرنگونی میداند.
اما واقعیت مهمتر این است که جدال دو باند در خلأ جریان ندارد، بلکه صاحبان اصلی حق، مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهشان، در صحنه حضور دارند و این حضور را، روز به روز با قدرت هر چه بیشتری اعلام میکنند و برای پس گرفتن حق ربوده شدهشان، حق حاکمیت ملی و تطهیر خانه و وطنشان از عفونت تاریخی خمینی، آماده میشوند.