خامنهیی در نماز عید فطر، اظهاراتی دارد که تفکر و تامل کردن در آنها برای شناخت میزان دجالیت، شارلاتانیسم، دودوزه بازی و پشت هم اندازی وقیحانهٴ سردمداران این رژیم و در رأس آنان، بهاصطلاح «مقام معظم رهبری» ضروری است.
در حالی که این رژیم بیرون جهیده از غارهای فسیل شده تاریخ، برای تحمیل خود به جامعه امروزی، بیش از نیم قرن آزگار بهدنبال کسب سلاح اتمی بوده و برای دستیابی به آن به هر دری زده است.
در حالی که پیه 6 قطعنامه سازمان ملل را به جان خریده و سلسله تحریمهای گزنده را با شعار دجالگرانهٴ «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامهدانتان پاره شود»، فرو خورده و دم برنیاورده تا به نقطهٴ خفگی رسیده.
در حالی که میلیاردها دلار پول ملت ایران و نان شب کودکان محروم را دزدیده و در چاه ویل اتمی ریخته. در حالی که دست به هزاران مانور فریبکارانه زده تا از دامنهٴ غیرقابل انکار افشاگریهای مجاهدین بگریزد.
در حالی که طرف حسابهای بینالمللی و اصحاب مماشات را بارها در ماراتونی خستهکننده از مذاکرات بیسرانجام به بازی گرفته، در حالی که با خزیدن روی شکم، و سرخ نگاهداشتن صورت خود، 22ماه در تله اتمی از این ستون به آن ستون دنبال فرجی بوده.
در حالی که درست یک هفته قبل، به تاریخ شنبه 20تیر، نایبرئیس مجلس او بهنام ابوترابیفرد، در تلویزیون شبکهٴ خبر، با حرارت تمام از هستهیی شدن رژیم دفاع کرده و به نقش راهبردی بمب اتمی برای بقای نظام اعتراف نموده است:
«جمهوری اسلامی، یک راهبردی در طول ربع قرن گذشته انتخاب کرده. راهبرد تبدیل جمهوری اسلامی به یک کشور هستهیی... زیرا ما امروز در دنیایی زندگی میکنیم که باید با قدرت حرکت کنیم. والا در دام مدیریت قدرتهای بزرگ قرار میگیریم. کشورهایی که در دام مدیریت قدرتهای مسلط جهانند، همیشه مجبورند منافع خودشان را به نفع منافع کشورهای بزرگ قربانی کنند. لذا این راهبرد جمهوری اسلامی بوده و هست. ما بر اساس واقعیتی که نیازهای حقیقی کشور اقتضا میکرد، راهبرد تبدیل جمهوری اسلامی به یک کشور هستهیی آن هم دارای چرخه کامل سوخت را (انتخاب کردیم) »
...
در حالی که این رژیم بیرون جهیده از غارهای فسیل شده تاریخ، برای تحمیل خود به جامعه امروزی، بیش از نیم قرن آزگار بهدنبال کسب سلاح اتمی بوده و برای دستیابی به آن به هر دری زده است.
در حالی که پیه 6 قطعنامه سازمان ملل را به جان خریده و سلسله تحریمهای گزنده را با شعار دجالگرانهٴ «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامهدانتان پاره شود»، فرو خورده و دم برنیاورده تا به نقطهٴ خفگی رسیده.
در حالی که میلیاردها دلار پول ملت ایران و نان شب کودکان محروم را دزدیده و در چاه ویل اتمی ریخته. در حالی که دست به هزاران مانور فریبکارانه زده تا از دامنهٴ غیرقابل انکار افشاگریهای مجاهدین بگریزد.
در حالی که طرف حسابهای بینالمللی و اصحاب مماشات را بارها در ماراتونی خستهکننده از مذاکرات بیسرانجام به بازی گرفته، در حالی که با خزیدن روی شکم، و سرخ نگاهداشتن صورت خود، 22ماه در تله اتمی از این ستون به آن ستون دنبال فرجی بوده.
در حالی که درست یک هفته قبل، به تاریخ شنبه 20تیر، نایبرئیس مجلس او بهنام ابوترابیفرد، در تلویزیون شبکهٴ خبر، با حرارت تمام از هستهیی شدن رژیم دفاع کرده و به نقش راهبردی بمب اتمی برای بقای نظام اعتراف نموده است:
«جمهوری اسلامی، یک راهبردی در طول ربع قرن گذشته انتخاب کرده. راهبرد تبدیل جمهوری اسلامی به یک کشور هستهیی... زیرا ما امروز در دنیایی زندگی میکنیم که باید با قدرت حرکت کنیم. والا در دام مدیریت قدرتهای بزرگ قرار میگیریم. کشورهایی که در دام مدیریت قدرتهای مسلط جهانند، همیشه مجبورند منافع خودشان را به نفع منافع کشورهای بزرگ قربانی کنند. لذا این راهبرد جمهوری اسلامی بوده و هست. ما بر اساس واقعیتی که نیازهای حقیقی کشور اقتضا میکرد، راهبرد تبدیل جمهوری اسلامی به یک کشور هستهیی آن هم دارای چرخه کامل سوخت را (انتخاب کردیم) »
...
آری، در حالی که دلواپسان کفنپوش او بارها کف به لب، غیهکشان و قمه به دست شعار «توافق توافق ننگ ماست. هستهیی هستهیی حق مسلم ماست»، دادهاند.
در حالی که بعد از گل گرفتهشدن تنور جنگ ضدمیهنی، پروژه ضدملی و ضدایرانی اتمی شدن، پیوسته اولویت روی میز رژیم بوده است.
در حالی که رفسنجانی اهمیت توافق اتمی را برای استمرار حیات رژیم، بالاتر از آتشبس در جنگ 8ساله میداند.
در حالی که...
***
بله، در چنین وضعیتی، حال که مقاومت ایران، محکم خفت این رژیم را گرفته و مانند زهر آتشبس، زهر اتمی را به حلقوم او ریخته است، شنیدن چنین اظهاراتی از خلیفه ارتجاع - اگر چه برای مصرف داخلی است - اما به نوبه خود جای تعمق دارد.
در این پاراگراف از سخنرانی خامنهای دقت کنید:
«میگویند ما جلوی سلاح ایران را گرفتیم، سلاح هستهیی ایران ربطی به گفتگوی با آمریکا و غیر آمریکا ندارد، ما بر اساس حکم قرآن و شریعت اسلامی تولید سلاح هستهیی و نگهداری آن و بهکار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم».
در پاسخ به این درجه از پاچه ورمالیدگی و رنگ عوض کردن بوقلمونوار و نان به نرخ روز خوردنهای پراگماتیستی، و در یک کلام دجالیت خمینیگونه، تنها به یادآوری یک ضربالمثل شیرین فارسی بسنده میکنیم که خود گویای بسیاری چیزهاست:
گربه دستش به گوشت نمیرسید میگفت: «پیف! پیف! بو میدهد!».
حال که در ضیافت زهرنوشی، رؤیای اتمی شدن رژیم بر باد رفته، و ولیفقیه با یک فقره غلط کردم اضافی واپس ، «حق مسلم» یعنی سلاح اتمی را «حرام» میداند!. «فاعتبروا یا أولی الأبصار».
به این میگویند آثار عملکرد زهر، اظهار لحیه از موضع ضعف و مظلوم نمایی افعی وقتی که دندانهای نیش او را کشیدهاند.
... .
***
گونههای دیگری از این ضربالمثل شیرین در کتاب کوچهٴ زنده یاد احمد شاملو هست که برای حظ بردن از حال و روز خلیفه ارتجاع خواندن آن بیفایده نیست:
در حالی که بعد از گل گرفتهشدن تنور جنگ ضدمیهنی، پروژه ضدملی و ضدایرانی اتمی شدن، پیوسته اولویت روی میز رژیم بوده است.
در حالی که رفسنجانی اهمیت توافق اتمی را برای استمرار حیات رژیم، بالاتر از آتشبس در جنگ 8ساله میداند.
در حالی که...
***
بله، در چنین وضعیتی، حال که مقاومت ایران، محکم خفت این رژیم را گرفته و مانند زهر آتشبس، زهر اتمی را به حلقوم او ریخته است، شنیدن چنین اظهاراتی از خلیفه ارتجاع - اگر چه برای مصرف داخلی است - اما به نوبه خود جای تعمق دارد.
در این پاراگراف از سخنرانی خامنهای دقت کنید:
«میگویند ما جلوی سلاح ایران را گرفتیم، سلاح هستهیی ایران ربطی به گفتگوی با آمریکا و غیر آمریکا ندارد، ما بر اساس حکم قرآن و شریعت اسلامی تولید سلاح هستهیی و نگهداری آن و بهکار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم».
در پاسخ به این درجه از پاچه ورمالیدگی و رنگ عوض کردن بوقلمونوار و نان به نرخ روز خوردنهای پراگماتیستی، و در یک کلام دجالیت خمینیگونه، تنها به یادآوری یک ضربالمثل شیرین فارسی بسنده میکنیم که خود گویای بسیاری چیزهاست:
گربه دستش به گوشت نمیرسید میگفت: «پیف! پیف! بو میدهد!».
حال که در ضیافت زهرنوشی، رؤیای اتمی شدن رژیم بر باد رفته، و ولیفقیه با یک فقره غلط کردم اضافی واپس ، «حق مسلم» یعنی سلاح اتمی را «حرام» میداند!. «فاعتبروا یا أولی الأبصار».
به این میگویند آثار عملکرد زهر، اظهار لحیه از موضع ضعف و مظلوم نمایی افعی وقتی که دندانهای نیش او را کشیدهاند.
... .
***
گونههای دیگری از این ضربالمثل شیرین در کتاب کوچهٴ زنده یاد احمد شاملو هست که برای حظ بردن از حال و روز خلیفه ارتجاع خواندن آن بیفایده نیست:
پیرزن دستش به درخت آلو نمیرسید، میگفت: «ترشی بهام نمیسازد!».
شغال پوزهاش به انگور نمیرسید، میگفت: «ترش است!».
با پوزش فراوان از پیرزن، گربه و شغال.
شغال پوزهاش به انگور نمیرسید، میگفت: «ترش است!».
با پوزش فراوان از پیرزن، گربه و شغال.