چرا در روزهای اخیر شاهد تشدید حملات به رفسنجانی هستیم؟ از محکومیت پسرش به 10سال حبس، تا حملات مستمر به او توسط رسانههای باند ولیفقیه و… در حالی که در جریان یک کارزار جدی خارجی و در آستانهٴ ضربالاجل در آخرین دور سرنوشتساز کارزار هستهیی، دعواهای داخلی قاعدتاً بایستی فروکش کند.
این قاعده البته در مورد تضادهای عادی صدق میکند، اما جنگ بین خامنهای و رفسنجانی، در عداد سایر جنگ و دعواهای معمول در رژیم نیست. اینجا دعوا در بالاترین نقطهٴ هرم قدرت و بر سر هژمونی و سلطه بر تمامیت نظام است و قانونمندی خاص خود را دارد. از آنجا که ضربالاجل 10تیر که 3، 4روز بیشتر به موعد آن نمانده، یک سرفصل تعیینتکلیف برای رژیم و مشخصاً برای شخص خامنهای است، اگر او تا آن سرفصل نتواند تکلیف رفسنجانی را یکسره نماید یا بهطور کیفی تضعیفش کند، قافیه را خواهد باخت و تخت و عمامه ولایتفقیهی جای خود را به تاج و تخت اکبرشاهی خواهد داد.
در این مورد چندان تفاوتی نمیکند که خامنهای در این ضربالاجل پای امضای توافق و سرکشیدن زهر برود، یا توافق را به هم بزند یا باز هم برای مدت قابل توجهی امضای توافق را به تعویق بیندازد؛ در هر حالتی، خامنهای بیش از پیش تضعیف خواهد شد و در این وضعیت رفسنجانی یک خطر بزرگ محسوب میشود.
اگر خامنهای زهر بخورد، معنی روشن آن، پا گذاشتن روی همهٴ حرفهایی است که تا بهحال گفته بود، در نتیجه در داخل رژیم، بیش از پیش بیاعتبار میشود و پایین میآید؛ اگر هم توافق حاصل نشود که لزوماً تشدید تحریمها و تشدید بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در پی خواهد داشت، زبان رفسنجانی و باند او بیش از پیش دراز خواهد شد و به خامنهای امان نخواهند داد؛ پس باید قبل از اینها، حساب رفسنجانی را رسید. خامنهای این روند را با سخنرانی خود در سالمرگ دجال و با اشاره به کسانی که خمینی را تحریف میکنند، کلید زد. او سپس در ضیافت افطاری که همهٴ سران و مهرههای رژیم بجز رفسنجانی حضور داشتند، با نقل «تاریخچهٴ کوتاهی» از مذاکرات مستقیم با آمریکا در زمان دولت احمدینژاد و بیان ملاقات خودش با «یکی از محترمین منطقه» و موافقتش با شروع مذاکرات، کوشید از ثبت مذاکرات به اسم رفسنجانی جلوگیری کند. سود دیگر حمله به رفسنجانی و تضعیف او، تسکین دلواپسان است که بهشدت با رفسنجانی کارد و پنیر هستند.
یک دادهٴ مهم دیگر در جنگ علیه رفسنجانی، انتشار گزارش بیسابقه «تسنیم» خبرگزاری سپاه قدس از جریان جلسه خبرگانی است که طی آن خامنهای بهعنوان جانشین خمینی انتخاب شد؛ تا کنون گمان بر این بود که خامنهای قرار گرفتن خود بر اریکهٴ ولایت را، مدیون رفسنجانی است؛ اما گزارش تسنیم روشن میسازد که رفسنجانی پس از اینکه همهٴ راهها را از جمله برای انتخاب آخوند گلپایگانی پیمود و نتیجه نگرفت، با فشار 4تن از اعضای خبرگان، آن خاطرهٴ کذایی از خمینی مبنی بر توصیه به جانشینی خامنهای را نقل کرد. اکنون به نظر میرسد که خامنهای میخواهد نه تنها خود را از این دین هم برهاند، بلکه رفسنجانی را هم تحت فشار قرار دهد که جواب بدهد که چرا بهرغم حرف و توصیهٴ خمینی، میخواست خامنهای را کنار بزند؟
روشن است که در این ماجرا، رفسنجانی هم که گرگ باران دیده است متقابلاً و با شیوههای خود، سعی میکنه پایههای قدرت خامنهای را بزند و نقش او را در ایجاد بحرانهایی که رژیم را در لبه پرتگاه سرنگونی پیش برده، هر چه برجستهتر سازد؛ اظهارات اخیر او که دولت احمدینژاد را به مرض هاری تشبیه کرد، در حالی که همه میدانند احمدینژاد سایهٴ خامنهای بود، از همین زمره است. از طرف دیگر، رفسنجانی روی نمایش انتخابات آتی تمرکز کرده و همهٴ تمهیدات را بهعمل آورده تا از این طریق اهرمهای قدرت را قبضه کند.
نتیجه اینکه ضربالاجل 10تیر در هر شقی و در هر فرضی، نتیجهاش تشدید بحران درونی رژیم، بهخصوص تشدید کیفی جنگ قدرت، میان خامنهای و رفسنجانی خواهد بود.
این قاعده البته در مورد تضادهای عادی صدق میکند، اما جنگ بین خامنهای و رفسنجانی، در عداد سایر جنگ و دعواهای معمول در رژیم نیست. اینجا دعوا در بالاترین نقطهٴ هرم قدرت و بر سر هژمونی و سلطه بر تمامیت نظام است و قانونمندی خاص خود را دارد. از آنجا که ضربالاجل 10تیر که 3، 4روز بیشتر به موعد آن نمانده، یک سرفصل تعیینتکلیف برای رژیم و مشخصاً برای شخص خامنهای است، اگر او تا آن سرفصل نتواند تکلیف رفسنجانی را یکسره نماید یا بهطور کیفی تضعیفش کند، قافیه را خواهد باخت و تخت و عمامه ولایتفقیهی جای خود را به تاج و تخت اکبرشاهی خواهد داد.
در این مورد چندان تفاوتی نمیکند که خامنهای در این ضربالاجل پای امضای توافق و سرکشیدن زهر برود، یا توافق را به هم بزند یا باز هم برای مدت قابل توجهی امضای توافق را به تعویق بیندازد؛ در هر حالتی، خامنهای بیش از پیش تضعیف خواهد شد و در این وضعیت رفسنجانی یک خطر بزرگ محسوب میشود.
اگر خامنهای زهر بخورد، معنی روشن آن، پا گذاشتن روی همهٴ حرفهایی است که تا بهحال گفته بود، در نتیجه در داخل رژیم، بیش از پیش بیاعتبار میشود و پایین میآید؛ اگر هم توافق حاصل نشود که لزوماً تشدید تحریمها و تشدید بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در پی خواهد داشت، زبان رفسنجانی و باند او بیش از پیش دراز خواهد شد و به خامنهای امان نخواهند داد؛ پس باید قبل از اینها، حساب رفسنجانی را رسید. خامنهای این روند را با سخنرانی خود در سالمرگ دجال و با اشاره به کسانی که خمینی را تحریف میکنند، کلید زد. او سپس در ضیافت افطاری که همهٴ سران و مهرههای رژیم بجز رفسنجانی حضور داشتند، با نقل «تاریخچهٴ کوتاهی» از مذاکرات مستقیم با آمریکا در زمان دولت احمدینژاد و بیان ملاقات خودش با «یکی از محترمین منطقه» و موافقتش با شروع مذاکرات، کوشید از ثبت مذاکرات به اسم رفسنجانی جلوگیری کند. سود دیگر حمله به رفسنجانی و تضعیف او، تسکین دلواپسان است که بهشدت با رفسنجانی کارد و پنیر هستند.
یک دادهٴ مهم دیگر در جنگ علیه رفسنجانی، انتشار گزارش بیسابقه «تسنیم» خبرگزاری سپاه قدس از جریان جلسه خبرگانی است که طی آن خامنهای بهعنوان جانشین خمینی انتخاب شد؛ تا کنون گمان بر این بود که خامنهای قرار گرفتن خود بر اریکهٴ ولایت را، مدیون رفسنجانی است؛ اما گزارش تسنیم روشن میسازد که رفسنجانی پس از اینکه همهٴ راهها را از جمله برای انتخاب آخوند گلپایگانی پیمود و نتیجه نگرفت، با فشار 4تن از اعضای خبرگان، آن خاطرهٴ کذایی از خمینی مبنی بر توصیه به جانشینی خامنهای را نقل کرد. اکنون به نظر میرسد که خامنهای میخواهد نه تنها خود را از این دین هم برهاند، بلکه رفسنجانی را هم تحت فشار قرار دهد که جواب بدهد که چرا بهرغم حرف و توصیهٴ خمینی، میخواست خامنهای را کنار بزند؟
روشن است که در این ماجرا، رفسنجانی هم که گرگ باران دیده است متقابلاً و با شیوههای خود، سعی میکنه پایههای قدرت خامنهای را بزند و نقش او را در ایجاد بحرانهایی که رژیم را در لبه پرتگاه سرنگونی پیش برده، هر چه برجستهتر سازد؛ اظهارات اخیر او که دولت احمدینژاد را به مرض هاری تشبیه کرد، در حالی که همه میدانند احمدینژاد سایهٴ خامنهای بود، از همین زمره است. از طرف دیگر، رفسنجانی روی نمایش انتخابات آتی تمرکز کرده و همهٴ تمهیدات را بهعمل آورده تا از این طریق اهرمهای قدرت را قبضه کند.
نتیجه اینکه ضربالاجل 10تیر در هر شقی و در هر فرضی، نتیجهاش تشدید بحران درونی رژیم، بهخصوص تشدید کیفی جنگ قدرت، میان خامنهای و رفسنجانی خواهد بود.