به فدا میگویم
در طاقت سوزترین لحظههای نیاز
در دمادم ظلام و ستم
و سوزش گردههای کبود
از تازیانههای کید و کین
یا آنگاه که سرب گداخته ای
قلب را میشکافد
و طنابی بلور گلو را...
حضورت
سلامیست
بر آزمایش آدمی.
در بنبستهای تاریخ
ارادههای مصلوب
را آوار نمیخواهی
در تلاطم حادثههای غریب...
و سایههای سکون
در سیه چالهای نمور
که نعرهی شوم جلاد
ایستادگی را انکار میکند
حضورت را
هدیهای میکنی
بر قلب آدمی
تا لذت زندگی
شایستهترمان باشد.
شاید که برای انسان
ضروری تری
از راز فروزندگی خورشید
و سخاوت ابر بر خاک
و اینگونه ما برای دیگران...
ایمان
24آذر 1393.
در طاقت سوزترین لحظههای نیاز
در دمادم ظلام و ستم
و سوزش گردههای کبود
از تازیانههای کید و کین
یا آنگاه که سرب گداخته ای
قلب را میشکافد
و طنابی بلور گلو را...
حضورت
سلامیست
بر آزمایش آدمی.
در بنبستهای تاریخ
ارادههای مصلوب
را آوار نمیخواهی
در تلاطم حادثههای غریب...
و سایههای سکون
در سیه چالهای نمور
که نعرهی شوم جلاد
ایستادگی را انکار میکند
حضورت را
هدیهای میکنی
بر قلب آدمی
تا لذت زندگی
شایستهترمان باشد.
شاید که برای انسان
ضروری تری
از راز فروزندگی خورشید
و سخاوت ابر بر خاک
و اینگونه ما برای دیگران...
ایمان
24آذر 1393.