عکس یک جوان بر روی سکوی اعدام و طناب دار بر گردن، اما با چهرهیی بیکمترین اثری از بیم و اضطراب با دستهایی که از پشت دستبند زده شده، دوانگشت را به علامت پیروزی نشان میدهد تکاندهنده است. چه تابلویی رساتر و گویاتر از این میتوانست، هیبت مرگ را به ریشخند بگیرد و صولت این رژیم مرگآفرین را که از هول و رعب مرگ ارتزاق میکند را به هیچ انگارد.
این جوان را که نادر حقیقت ناصری نام داشت قضاییه جنایتکار آخوندها در مشهد به جرم محاربه به جوخه اعدام سپرد، اما راستی در این محاربه چه کسی پیروز شد؟
انتشار عکس نادر با طناب اعدام بر گردن با علامت پیروزی و لبخند پیروزی، آنچنان فضای اجتماعی را تحتتاثیر قرارداده و عمل جنایتکارانه اعدام این جوان آنچنان نفرت عمومی را برانگیخته که رژیم ناگزیر شده در رسانههایش لیستی از اعمالی را نسبت به این جوان نسبت بدهد و با این ترفند افکار عمومی را نسبت به اعدام او قانع کند، اما این اقدام هم تنها بر خشم و نفرت عمومی از این رژیم مرگزی میافزاید.
سایت پاسدار رضایی بهنقل از قاضی جنایتکاری که این جوان را به اعدام محکوم کرده جرائمی را به او نسبت داده که در خبر اولیه اثری از آنها نیست و معلوم است که خبرهای بعدی رسانههای رژیم پس از انتشار این عکس ساخته و پرداخته شده است.
این دژخیم رژیم در ادامه اظهارات خود، از اعدامهای باز هم بیشتر خبر میدهد و میافزاید: ”برخی احکام سنگین قضایی دیگری نیز در مشهد صادر شده است که آنها نیز بهزودی اجرا خواهد شد“ (تابناک18آبان 93)
اما حتی اگر ادعا نامه این قاضی جنایتکار در مورد این جوان صحت داشته باشد که البته در هیچ روند قضایی و در هیچ دادگاه ذیصلاحی مورد تأیید قرار نگرفته، مگر سردمداران رژیم به زبان اشهد اذعان نکردهاند که ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله سرقت ناشی از فقر و بیکاری است.
مگر آخوند صدیقی امام جمعه نمره موقت خامنهای درنمازجمعه تهران اعتراف نکرد: ”بیکاری و فقر مشکل جانکاه است، بسیاری از مشکلات مردم در بعد جزایی منشأ آنها بیکاری و فقر است.
مگر آخوندروحانی در سخنرانیاش درزنجان اعتراف نکرد که ریشه بسیاری از مشکلات مردم فقر است و گفت: ”منکری بالاتر از بیکاری و فقر نیست. “
مگر یک نماینده مجلس ارتجاع بیکاری و فقر را از عوامل افزایش بزه وجرم ندانست و نگفت: ”وقتی فردی با مشکل بیکاری دست و پنجه نرم میکند٬ بدون شک به بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی نیز دچار خواهد شد“. (خبرگزاری مجلس رژیم 18بهمن 92).
با این وجود رژیم آخوندی دستهدسته جوانان را به جرم سرقت اعدام میکند و یا دستان آنها را قطع میکند درصورتی آن روی سکه آن دزدیها وچپاولگری نهادینه شده در سراپای نظام ولایت ورانت خواری و فساد سران و مهرههای فاسد حکومتی است که اموال ملت را در ابعاد میلیاردی و هزار میلیاردی به یغما میبرند اما به قول معروف راست راست میگردند و کسی هم متعرض آنان نیست زیرا چپاول و غارت آنها در راستای حفظ نظام منفور آخوندی است.
فراموش نکردهایم که در همین نظام جوانی را که برای تأمین هزینهٴ داروی مادر مریضش ناگزیر به سرقتی معادل 50 دلار دستزده بود اعدام شد اما به دزدانی نظیر معاون پاسدار احمدینژاد، محمدرضا رحیمی ورانت خوران 650 میلیون یورویی و ”تخلف کنندگان! “400 میلیون دلاری قطعه هواپیما که هرگز به کشور وارد نشد،نازکتر از گل گفته نشد.
سایت تابناک ازقول قاضی جنایتکار غلامعلی صادقی که حکم اعدام نادر را صادر کرده، مینویسد: ”اجرای احکام و حدود الهی بر اساس باورهای دینی ما برکات زیادی دارد و در احساس امنیت جامعه و همچنین پیشگیری از وقوع جرم بسیار مؤثرخواهد بود“.
«برکات زیاد» این اعدامها، در کاخهای شاهانهٴ سردمداران رژیم و آخوندهای فاسد و غارتگر، البته بسیار چشمگیر و به خوبی قابل رؤیت است، اما اینکه اعدام امثال نادر با آن لبخند و آن علامت پیروزی بتواند احساس امنیت هم به آنها بدهد، جای تردید بسیار هست.
این جوان را که نادر حقیقت ناصری نام داشت قضاییه جنایتکار آخوندها در مشهد به جرم محاربه به جوخه اعدام سپرد، اما راستی در این محاربه چه کسی پیروز شد؟
انتشار عکس نادر با طناب اعدام بر گردن با علامت پیروزی و لبخند پیروزی، آنچنان فضای اجتماعی را تحتتاثیر قرارداده و عمل جنایتکارانه اعدام این جوان آنچنان نفرت عمومی را برانگیخته که رژیم ناگزیر شده در رسانههایش لیستی از اعمالی را نسبت به این جوان نسبت بدهد و با این ترفند افکار عمومی را نسبت به اعدام او قانع کند، اما این اقدام هم تنها بر خشم و نفرت عمومی از این رژیم مرگزی میافزاید.
سایت پاسدار رضایی بهنقل از قاضی جنایتکاری که این جوان را به اعدام محکوم کرده جرائمی را به او نسبت داده که در خبر اولیه اثری از آنها نیست و معلوم است که خبرهای بعدی رسانههای رژیم پس از انتشار این عکس ساخته و پرداخته شده است.
این دژخیم رژیم در ادامه اظهارات خود، از اعدامهای باز هم بیشتر خبر میدهد و میافزاید: ”برخی احکام سنگین قضایی دیگری نیز در مشهد صادر شده است که آنها نیز بهزودی اجرا خواهد شد“ (تابناک18آبان 93)
اما حتی اگر ادعا نامه این قاضی جنایتکار در مورد این جوان صحت داشته باشد که البته در هیچ روند قضایی و در هیچ دادگاه ذیصلاحی مورد تأیید قرار نگرفته، مگر سردمداران رژیم به زبان اشهد اذعان نکردهاند که ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله سرقت ناشی از فقر و بیکاری است.
مگر آخوند صدیقی امام جمعه نمره موقت خامنهای درنمازجمعه تهران اعتراف نکرد: ”بیکاری و فقر مشکل جانکاه است، بسیاری از مشکلات مردم در بعد جزایی منشأ آنها بیکاری و فقر است.
مگر آخوندروحانی در سخنرانیاش درزنجان اعتراف نکرد که ریشه بسیاری از مشکلات مردم فقر است و گفت: ”منکری بالاتر از بیکاری و فقر نیست. “
مگر یک نماینده مجلس ارتجاع بیکاری و فقر را از عوامل افزایش بزه وجرم ندانست و نگفت: ”وقتی فردی با مشکل بیکاری دست و پنجه نرم میکند٬ بدون شک به بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی نیز دچار خواهد شد“. (خبرگزاری مجلس رژیم 18بهمن 92).
با این وجود رژیم آخوندی دستهدسته جوانان را به جرم سرقت اعدام میکند و یا دستان آنها را قطع میکند درصورتی آن روی سکه آن دزدیها وچپاولگری نهادینه شده در سراپای نظام ولایت ورانت خواری و فساد سران و مهرههای فاسد حکومتی است که اموال ملت را در ابعاد میلیاردی و هزار میلیاردی به یغما میبرند اما به قول معروف راست راست میگردند و کسی هم متعرض آنان نیست زیرا چپاول و غارت آنها در راستای حفظ نظام منفور آخوندی است.
فراموش نکردهایم که در همین نظام جوانی را که برای تأمین هزینهٴ داروی مادر مریضش ناگزیر به سرقتی معادل 50 دلار دستزده بود اعدام شد اما به دزدانی نظیر معاون پاسدار احمدینژاد، محمدرضا رحیمی ورانت خوران 650 میلیون یورویی و ”تخلف کنندگان! “400 میلیون دلاری قطعه هواپیما که هرگز به کشور وارد نشد،نازکتر از گل گفته نشد.
سایت تابناک ازقول قاضی جنایتکار غلامعلی صادقی که حکم اعدام نادر را صادر کرده، مینویسد: ”اجرای احکام و حدود الهی بر اساس باورهای دینی ما برکات زیادی دارد و در احساس امنیت جامعه و همچنین پیشگیری از وقوع جرم بسیار مؤثرخواهد بود“.
«برکات زیاد» این اعدامها، در کاخهای شاهانهٴ سردمداران رژیم و آخوندهای فاسد و غارتگر، البته بسیار چشمگیر و به خوبی قابل رؤیت است، اما اینکه اعدام امثال نادر با آن لبخند و آن علامت پیروزی بتواند احساس امنیت هم به آنها بدهد، جای تردید بسیار هست.