728 x 90

حمايت جهاني از مقاومت ایران,کمپ لیبرتی,

کنفرانس در کنگره آمریکا: تأکید بر ضرورت تأمین حفاظت ساکنان لیبرتی توسط دولت آمریکا

-

 -
-
سفیر آدام ارلی سخنگوی پیشین وزارت‌خارجه آمریکا
 
 
در ادامه جلسه امروز، ما با دکتر ولید فارس شروع می‌کنیم او در حال حاضر، دبیرکل مشترک گروه قانونگذاران فرا آتلانتیک علیه تروریسم است. او مشاور کاکوس مجلس نمایندگان علیه تروریسم بوده و همچنین یک محقق ارشد در بنیاد دفاع از دموکراسیها بوده است و استراتژیهای جهانی را در دانشگاه دفاع ملی درس می‌داد و استاد دانشگاه اطلاعات ملی بود. دکتر فارس، ما خیلی از حضور شما خوشوقت هستیم.

پروفسور ولید فارس محقق و متخصص در امور خاورمیانه
 
 
متشکرم آقای سفیر.. اجازه بدهید از مسئولان جامعه ایرانیان مقیم آمریکا تشکر کنم که این جلسه را سازماندهی کرده‌اند. از تلاش و کوشش آنها برای آگاه ساختن قانونگذاران و افکار عمومی قدردانی می‌کنم. من به‌تازگی از جلسه‌ای در پاریس بازگشتم که جلسه‌ای بسیار عالی بود. اولین باری بود که طی ده یا بیست سال گذشته من در چنین جلسه‌ای حضور پیدا کردم. هرگز ندیده بودم که نخست وزیران و وزرای امور خارجه و اعضای پارلمانها و رهبران جنبش‌های دموکراتیک در دنیای عرب این‌گونه در کنار یکدیگر بنشینند.
وقتی آمریکا عراق را در اواخر سال 2011 و اوایل سال 2012 ترک کرد، قرار بود آن کشور به دست ائتلافی از گرایش‌های گوناگون عراقی سپرده شود. اما، بسیاری از سیاستمداران و رهبران و البته بخشی از دولت آمریکا به این نتیجه رسید که مالکی فی‌الواقع نخست‌وزیر تمام عراق نیست. شاید او بر روی کاغذ نخست‌وزیر باشد. اما در واقع او نخست‌وزیر متعلق به نیروهای حامی رژیم ایران در عراق است. این موضوع اکنون روشن‌تر شده است.
رویداد شوکه‌کننده دیگر دامنه گسترده حضور رژیم ایران در عراق است. ما می‌دانستیم که متحدان رژیم ایران، از جمله حزب‌الله و دیگران، حضور داشتند. اما وقتی مشاهده شد که دو لشکر از آنها در عراق حضور دارند که حداقل یکی از آنها توسط نیروی قدس رژیم تأمین می‌شود و وقتی مشاهده شد که رژیم ایران مشغول آموزش دادن به نیروهای عراقی است و وقتی مشاهده شد که رژیم ایران در واقع از عراق به‌عنوان سرپلی برای حمایت از رژیم اسد در سوریه و از سوریه به لبنان برای حمایت از حزب‌الله استفاده می‌کند، معلوم شد که این مسائل باید مجدداً مورد بازبینی قرار گرفته و به آنها پرداخته شود.
بگذارید روشن بگویم که دلیل این‌که آمریکا نتوانست دخالت رژیم ایران در عراق را خنثی کند و نیروهای افراطی به‌خاطر بی‌کفایتی دولت مالکی ظهور پیدا کردند این است که آمریکا اهداف طولانی‌مدت رژیم ایران را درک نمی‌کند.
اجازه بدهید در رابطه با اشتباهات استراتژیکی که آمریکا از سال 2003 مرتکب آنها شده است صحبت کنم، زیرا این زمانی بود که ما در عراق بودیم و می‌توانستیم با تکیه بر این حضور به مردم عراق کمک کنیم که کشور و پهنه سیاسی مملکت خود را به مسیرهای مشخصی هدایت کنند.
موضوع بزرگ این‌جا است که کمپ اشرف وجود داشت و می‌دانم که بحثهای زیادی در رابطه با اشرف شده است. اشرف تنها جمعی از افراد مخالف نبود که در یک نقطه جمع شده‌اند زیرا از دست رژیم ایران گریخته‌اند. معنی اشرف فراتر از این است. زیرا اگر می‌خواستند فرار کنند می‌توانستند به سوئد و آمریکا یا استرالیا بروند. یکی از دلایل فلسفی، سیاسی، و استراتژیک که بوروکراسیهای مختلفی که حول این موضوع کار کرده‌اند نتوانسته‌اند آن را درک کنند این است که اشرفیان قصد داشتند در نزدیک‌ترین نقطه به ایران باشند و یک جزیره آزاد را بنا سازند تا بتوانند به مردم ایران، نشان دهند که یک ایران دیگر چه شکل و شمایلی می‌تواند داشته باشد. این چالش آنها و هدف آنها بود. زیرا سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف به‌مثابه پادزهر بود و به هزاران ایرانی در آن طرف مرز روحیه و امید می‌بخشید.
من دیروز متعجب شدم وقتی در آن جلسه با رهبران شنیدم که 120هزار عضو این جنبش طی دهه‌های گذشته در ایران اعدام شده‌اند. صد و بیست هزار برابر با تلفات جانی در سوریه. این آمار بسیار حائز اهمیتی است. وجه درخشان اشرف این است که جامعه مدنی ایران، از جمله جامعه هنری و موسیقی، را سازماندهی کرده و به آنها قوت بیان دموکراتیک داده است. مردم عراق که از اشرف بازدید می‌کردند آن را به‌عنوان شهر آبادی می‌دیدند که شیوه حیات سیاسی را که باید در منطقه ایجاد شود نشان می‌داد. اشرف احتمالاً تنها نقطه‌ای بود که می‌توانست مدنیت را حداقل در حوزه‌های سیاست و فرهنگ به نمایش بگذارد، تا پدید آمدن بهار عرب.
اگر من در آن زمان در موقعیت تصمیم‌گیری بودم، به مردم ایران کمک می‌کردم تا ده اشرف دیگر بسازند. اشرف چهره‌ای از ایران را نمایندگی می‌کرد که ما می‌خواهیم شاهد ظهور آن باشیم. و بعد تحولی دیگر در شروع سال 2009 تکاندهنده بود. در سال 2009، و این نقطه‌نظر اصلی من است، ۱.۵ تا ۱.۸ میلیون ایرانی در خیابانهای تهران و سایر شهرها تظاهرات کردند که ضمنا شصت درصد آنها زیر 20سال سن داشتند.. اما ما باید آنها را تقویت می‌کردیم که مانند مقاومت فرانسه در زمان اشغال آن کشور توسط نیروهای نازی شوند، یعنی نیروهای که بتواند در لحظه تغییر در ایران به‌اندازه کافی سازماندهی شده باشد که بتواند به تغییر رژیم کمک کند، زیرا این باید سیاست آمریکا باشد.
از سال 2009 تا 2011 یک لحظه حیاتی رخ داد. رئیس‌جمهور اوباما نامه‌یی به خامنه‌ای در ژوئن 2009 ارسال کرد و قصد خود برای تعامل را ابراز نمود. عده بسیار کمی از ناظران در آن زمان فهمیدند که این یک تغییر واقعی در سیاست خارجی آمریکا است.
حال در سال 2011، نکته حیاتی این بود که آمریکا عراق را در حالی ترک کرد که دو کار را انجام نداد. یکی این‌که عراق را به‌دست ائتلافی از نیروهای مدره نسپرد. آمریکا عراق را به دست دولتی سپرد که سرکرده آن مالکی بود که متحد استراتژیک رژیم ایران است. اگر به این نکته پی نبرده باشید، اغلب مسائل عراق را درک نخواهید کرد.
مشکلی که از سال 2011 تابه‌حال شناخته نشده این است که وقتی نهادهای اصلی و دولتی کشور در دست یک باند قرار گرفته شود، باند سیاسی که متحد رژیم ایران است، فکر می‌کنید آنها چه کار خواهند کرد؟ قطعاً سطح نفوذ رژیم ایران در داخل عراق را افزایش خواهند داد. به رژیم ایران کمک خواهند کرد که به بشار اسد سلاح بفرستد. و در ادامه به حزب‌الله در لبنان سلاح خواهند فرستاد. رژیم ایران از مالکی حمایت کرد تا سعی کند از دشمنان رژیم ایران در عراق خلاص شود. بنابراین ما و ناظران و تحلیل‌گران ارشدی که موضوع را درک می‌کنند گفته‌اند که مالکی مخالفان خود را به حاشیه رانده است.
دولت فعلی در بغداد توان آن را ندارد که به‌طور واقعی مشکلات را حل کند. بنابراین باید ائتلافی از عناصر مدره، چه شیعیانی که به حاشیه رانده شده‌اند، چه سنی‌هایی که به حاشیه رانده شده‌اند، و چه کردهایی که با آنها برخورد شده، و همچنین سایر اقلیتها.
از این‌که این فرصت را در اختیار من گذاشتید از شما بسیار سپاسگذارم.

ژنرال جیمز کانوی فرمانده پیشین تفنگداران دریایی آمریکا
 
 
خوب، با تشکر از شما، آقای سفیر. و با تشکر از شما که امروز بعدازظهر این کنفرانس را برگزار کردید. من در مورد دو چیز با شما صحبت خواهم کرد. اول در مورد جامعه ایرانیان مقیم آمریکا و سازمان مجاهدین خلق، و در همین رابطه افرادی که در حال حاضر در کمپ لیبرتی هستند. بسیاری از شما دوستان جوان ممکن است نسبت به درجه و میزانی که جامعه ایرانیان مقیم آمریکا توسط تعدادی از آمریکایی‌های برجسته که شهروندان خود ما می‌باشند حمایت می‌شود آگاهی نداشته باشید. قصد ندارم اسامی را نام ببرم، این لیست من صرفاً به شما بگویم که تقریباً در بالا با یک نامزد سابق معاون ریاست جمهوری، رئیس سابق مجلس، احتمالاً دهها سناتورها و نماینده کنگره و تعداد تقریباً مساوی از سفرای سابق و دادستان کل، یک مدیر سابق FBI، سه یا چهار تن از فرمانداران سابق، سه یا چهار رئیس سابق ستاد ارتش، تقریباً همین تعداد روسای سابق ستاد مشترک، اعضای محترم در پانل امروز، شروع می‌شود و همین‌طور ادامه دارد.
خانمها و آقایان ایالات متحده آمریکا یک قول داد. من در صحنه بودم که ما به افرادی که در نهایت در اشرف جمع شدند قول دادیم. برخی در بخش من و برخی در جای دیگر بودند. اما آنها در اشرف جمع شده بودند هیچ سلاحی در داخل قرارگاه وجود نداشت. و ما با یک قول این کار را کردیم. ما ایالات متحده آمریکا، و به تبع آن ارتش ایالات متحده، شما را محافظت می‌کند. این وعده عملی نشد و اجازه دادیم خون افراد ریخته شود. و این خشم تعدادی از این افرادی که با شما در مورد آنها صحبت کردم را برانگیخت، که می‌گویند ما قول دادیم. این یک سند قانونی است و در عین‌حال ما نسبت به اقداماتی که تحت دولت مالکی به‌وقوع می‌پیوندد، هیچ کاری نمی‌کنیم.
من شخصاً باور دارم، و فکر می‌کنم بسیاری از هم دوره‌ایهای من باور دارند، این است که سازمان مجاهدین خلق و چیزهایی که استاد در مورد آن صحبت کرد که در سال 2009 اتفاق افتاد، شاید آخرین و بهترین فرصت ما برای حل چیزی است که شاید مهمترین مشکل ما در خاورمیانه باشد. می‌توانید بگویید افراط گرایی و یا رژیم ایران، این روزها تقریباً مثل هم است. اما رژیم ایران بی‌پروا در پی دستیابی به سلاحهای هسته‌یی است. گزینه‌های ما اینجا چیست؟ چند تایی هستند و هیچ‌یک از آنها واقعاً خیلی خوب نیستند. می‌توانیم به مذاکرات ادامه دهیم، اما فکر می‌کنم هر کسی که تاریخ آنها را می‌داند می‌بیند که این به کجا می‌رود. من آن را الگوی کره شمالی می‌نامم.
آخرین، بهترین نظریه در ذهن من تغییر از درون است. و فکر می‌کنم با استاد موافقم که احتمالاً این کشتی را زمانی که در سال 2009 شناور بود از دست دادیم. اما ضمنا می‌گویم که به‌طور کامل از بین نرفته است. من نمی‌توانم تصور کنم که شهروندان ایران از دولت راضی باشند. آنها قطعاً سرکوب می‌شوند. آنها به زندان می‌افتند، در برخی موارد اعدام می‌شوند اگر بیش از حد پر سر و صدا باشند. اما این‌که کجا این روح شعله‌ور است فکر می‌کنم این واقعی است. و فکر می‌کنم شما آن را در خارج از کشور در سازمان مجاهدین خلق در این تظاهراتی که واقع می‌شود و جاهای دیگری که مردم صرفاً یک دولت منتخب غیرهسته‌یی در کشور بزرگ ایران می‌خواهند که بتواند به‌صورت بهتری دوباره به جامعه جهانی بپیوندد می‌بینید. اینها دلایلی هستند که فکر می‌کنم مردم جامعه ایرانی آمریکایی را پشتیبانی می‌کنند و می‌خواهند صادقانه یک تحول بسیار بهتری از آنچه که ما امروز با آن مواجهیم ببینند. اما ما از تلاشمان دست بر نمی‌داریم.
خوب، در مورد اوضاع در عراق
آیا بقای دولت مالکی یک هدف ملی حیاتی برای ایالات متحده است؟ من قطعاً امیدوارم نیستم، چرا که از نظر من این دولت فقط باید برای چیزی بسیار فراگیرتر که مردم را نمایندگی کند کنار برود. آیا ایجاد یک خلافت میان عراق و سوریه یک منفعت ملی حیاتی، یعنی یک تهدید ملی است؟ قطعا، ما و بقیه جهان غرب فکر نمی‌کنم می‌توانیم اجازه دهیم که اتفاق بیفتد. فکر نمی‌کنم جهان عرب بتواند اجازه دهد که اتفاق بیفتد. رهبری قبیله‌ای سنی برای یک لحظه به ایدئولوژیهای افراطی باور ندارد. آنها زندگی خوب را نمونه‌برداری کرده‌اند، آنها نمی‌خواهند به قوانین قرن 11 تا 15 که بر مردم حاکم بود برگردند.
اگر قرار است کاری بکنیم به نظر من اولین چیز این است که دولت مالکی باید برود و باید نشانه‌ای وجود داشته باشد که یک دولت منسجم و جمعی که برای همه مردم عراق خوب است بیاید.
متشکرم.

سفیر آدام ارلی سخنگوی پیشین وزارت‌خارجه آمریکا:
از اظهارات همه سخنرانان روشن است و علت این‌که ما این برنامه را در کنگره آمریکا برگزار می‌کنیم این است که ایالات متحده با تهدیدهایی بی‌سابقه مواجه است، با توجه به تحولات اخیر در عراق، سوریه و ایران و منطقه.
اگر ما با رژیم ایران مقابله نکنیم. هیچ چشم‌اندازی برای صلح، پیشرفت و ثبات در منطقه وجود ندارد، اگر ما به رژیم ایران دست باز بدهیم که در بغداد، در دمشق و در غزه، آشوب به‌پا کند. بنابراین، به جای استمالت از رژیم آخوندی با شل کردن تحریمها و تلاش برای یک معامله بر سر بحث اتمی، ما باید با شیوه‌های گوناگون با رژیم ایران مقابله کنیم.
قبل از هر چیز، ما باید از یک اپوزیسیون مسئول، دموکراتیک و معتبر حمایت کنیم. واقعیت موضوع این است که مخالفت و ناآرامی و نارضایتی جدی در داخل ایران با رهبری که خودش را به مردم ایران ظرف 30سال گذشته تحمیل کرده است، وجود دارد. ثانیا، در خارج و در داخل ایران، یک سازمان معتبر وجود دارد که مخالفتها را کانالیزه می‌کند، شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق، که سمبل آن اشرف و لیبرتی هستند که در مورد آنها صحبت کردیم. و شما می‌دانید که به‌عنوان فردی که موقعیت افراد حفاظت‌شده را برای ساکنان اشرف توسط ایالات متحده اعلام کرد، برای من خیلی دردناک است که ببینم ایالات متحده مسئولیت خودش را در مورد این افراد رها کرده است و به وضعیت زندان در کمپ لیبرتی خاتمه نداده است و به آنها حفاظتی را که شایسته آن هستند، نداده است. لذا، در حالی که ما درباره قدمهای بعدی صحبت می‌کنیم، باید به‌خاطر داشته باشیم که تمرکز ما روی رژیم تهران حائز اهمیت است زیرا ما به‌عنوان یک کشور باید بدانیم چه کار می‌توانیم بکنیم در حالی که مردم ایران و منطقه به سوی یک آینده مسالمت‌آمیز رهنمون می‌شوند و تلاش کنیم این رژیم مهاجم، بی‌ثبات کننده و خطرناک را مهار و با آن مقابله کنیم و آن را به عقب برانیم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/36ddd1cd-7e40-45fa-8d61-cc1d6bfe65b3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات