روز شنبه 30فروردین طرح دولت آخوند روحانی برای ثبتنام از متقاضیان دریافت یارانه به اتمام رسید. طرح رژیم بر این پایه استوار بود که هر چه بیشتر بتواند مردم را از دریافت یارانه منصرف کند. رژیم نام طرح خود را «خود انصرافی از دریافت یارانهها» گذاشته بود منظور این بود که مردم خودشان بهصورت داوطلبانه از گرفتن یارانه خودداری کنند. به همین لحاظ رژیم از کسانی که میخواستند یارانه دریافت کنند، خواست که نام نویسی کنند و البته همزمان خط و نشان کشید اگر کسی کسی تقلب کند و مثلاً درآمدش را کمتر از دارایی واقعیاش بنویسد جریمه خواهد شد.
رژیم در کلیت آن، یعنی هم باند خامنهای و هم باند روحانی و رفسنجانی دل به این بسته بودند که تعداد زیادی از مردم انصراف خواهند داد و برای آن تبلیغ بسیار زیادی کردند. تقریباً تمامی مراجع حکومتی در قم به پشتیبانی از طرح رژیم برای انصراف از یارانهها پرداختند. در تمامی نماز جمعه ها نیز موضوع انصرف از یارانه را مطرح کردند و تبلیغات گستردهیی برای آن نمودند.
رژیم با یک بسیج سرسامآور تبلیغاتی برای خودش کیسه دوخته بود که دستکم 50 درصد را از گرفتن یارانه منصرف کند.
اما بر اساس اظهارات نوبخت سخنگوی روحانی در روز سوم اردیبهشت: ”73 میلیون نفر یعنی 97 درصد از مردم برای دریافت یارانه نقدی ثبتنام کردهاند و 2 میلیون و 400هزار نفر هم انصراف دادهاند“..
اگر به همین آمار داده شده اعتماد کنیم معنایش شکست مفتضحانه آخوند روحانی است که در رسانههای رژیم و حتی باند خودش هم بازتاب یافت. از جمله روزنامه حکومتی مردمسالاری روز4اردیبهشت نوشت: ”پر واضح است که دولت در متقاعد کردن مردم برای نگرفتن یارانه شکست خورده است“. و روزنامه کیهان خامنهای از آن بهعنوان ”بی اعتمادی در حد یک رفراندوم زودرس برای دولت اعتدال“ نام برده است. کیهان خامنهای همچنین به تبلیغات دروغین صدا و سیمای رژیم اشاره کرد و نوشت: ”صدا و سیما از هر 5نفر حتی به یک نفر نیز برخورد نمیکرد که قصد گرفتن یارانه را دارد؟!“ و حالا مفتضحانه معلوم شده که 97درصد مخالف هدف دولت در موضوع یارانهها بودهاند.
اکنون دولت روحانی که برای حذف دامنهٴ یارانهبگیران با این شکست سخت مواجه شده، مجبور است در شرایطی که تحریمها گلوی رژیم را فشار میدهند فکر دیگری برای تأمین منابع پرداختی یارانهها بکند. نوبخت گفت، این میزان انصراف تنها یکهزار و دویست میلیارد تومان به منابع دولت اضافه میکند. یعنی چیزی در حدود 400 میلیون دلار که رقم بسیار ناچیزی است و هیچ دردی از اقتصاد درهم شکستهٴ رژیم درمان نمیکند. روزنامه حکومتی مردمسالاری نوشت: ”احتمالا دولت روحانی به سمت انصراف اجباری از گرفتن یارانه در ماههای آینده خواهد رفت که قطعاً برایش بدون هزینه نخواهد بود که از مهمترین آنها نیز تصادم با برخی از بنگاههای قدرت در ایران است“.
یکی از مهمترین نتایج این شبه ”رفراندوم“ آشکار شدن بیش از پیش ابعاد گسترده لشگر گرسنگان در ایران است. بهنوشته روزنامه حکومتی شهروند (2اردیبهشت93) : ”40 درصد ثبتنام کنندگان یارانه درآمدشان را زیر 600هزار تومان اعلام کردهاند“.600هزار تومان یعنی زیر 200 دلار در حالی که خط فقر در ایران طبق آمار رسمی یک میلیون و 800هزار تومان تا 2 میلیون تومان یعنی 660دلار در ماه است. معنای این آمار این است که 30 میلیون ایرانی به نان شب هم محتاجند.
نتایجی که از این تحول میتوان گرفت این است که:
مردم ایران یکبار دیگر دست رد به سینه تمامیت رژیم زدند. زیرا در این طرح علاوه بر باند روحانی تمامی مراجع تقلید حکومتی، امام جمعههای رژیم، رادیو تلویزیون، مجلس رژیم، همه و همه در «زشتی یارانه گرفتن» و «ارزش نگرفتن آن» تبلیغات سرسام آوری کردند، اما 97 درصد نه گفتند. با توجه به اینکه یارانه هر فرد در ماه 44500 تومان (معادل15 دلار) میباشد، رژیم آخوندی میباید در مجموع 12میلیارد دلار درسال، صرف یارانه کند و اگر میتوانست نصف این جمعیت را حذف کند، حداکثر به 6میلیارد دلار دست پیدا میکرد. لذا این سؤال مطرح است چرا رژیم پشت این طرح رفت در حالیکه حداکثر 6میلیارد دلار میتوانست صرفهجویی کند. واقعیت این است که خزانه رژیم خالی است و پولی در بساط ندارد و مجبور است که این دردسرها را برای خودش بخرد. رژیمی که سالی 100میلیارد دلار فقط درآمد نفتی داشت طبعاً 12میلیارد دلار صرف یارانه کردن، قیمت گزافی برایش نداشت. اما آنچه رخ داد بیانگر این است که رژیم کاملاً در حال خفه شدن بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی است و هیچ چیز در بساط ندارد. این وضعیت آن روی سکه نیاز مبرم رژیم به همان مذاکرات اتمی است که مجبور است تا پایان آن برود. و اگر نخواهد برود و میز را واژگون کند، ضررهای بسا بیشتری برایش دارد این معنای واقعی بنبست رژیم است.
از طرف دیگر شکست ”طرح خود انصرافی“ ، چالشهای دولت روحانی را در زمینه وعدههایی که برای حل مشکل بیکاری، مهار تورم، راهاندازی چرخه تولید و رسیدگی به بیمههای درمانی داده بود، بیش از قبل کرده و بنبست آن را بیشتر میکند. جعفرزاده عضو کمیسیون بودجه مجلس رژیم درباره اینکه مردم کمی انصراف دادهاند پیشنهاد داد: ”بهتر است تعهد اضافهای به مردم داده نشود تا دولت ناچار نشود برای عمل به تعهداتش قیمت حاملهای انرژی را با شیب تندی افزایش دهد“.
بنابراین از هر دریچهای که نمایش مرحله دوم حذف یارانهها را مورد بررسی قرار میدهیم، چه از نظر اقتصادی، چه اجتماعی و چه سیاسی، تماماً برای رژیم بنبست است و راه پس و پیش برایش وجود ندارد.
رژیم در کلیت آن، یعنی هم باند خامنهای و هم باند روحانی و رفسنجانی دل به این بسته بودند که تعداد زیادی از مردم انصراف خواهند داد و برای آن تبلیغ بسیار زیادی کردند. تقریباً تمامی مراجع حکومتی در قم به پشتیبانی از طرح رژیم برای انصراف از یارانهها پرداختند. در تمامی نماز جمعه ها نیز موضوع انصرف از یارانه را مطرح کردند و تبلیغات گستردهیی برای آن نمودند.
رژیم با یک بسیج سرسامآور تبلیغاتی برای خودش کیسه دوخته بود که دستکم 50 درصد را از گرفتن یارانه منصرف کند.
اما بر اساس اظهارات نوبخت سخنگوی روحانی در روز سوم اردیبهشت: ”73 میلیون نفر یعنی 97 درصد از مردم برای دریافت یارانه نقدی ثبتنام کردهاند و 2 میلیون و 400هزار نفر هم انصراف دادهاند“..
اگر به همین آمار داده شده اعتماد کنیم معنایش شکست مفتضحانه آخوند روحانی است که در رسانههای رژیم و حتی باند خودش هم بازتاب یافت. از جمله روزنامه حکومتی مردمسالاری روز4اردیبهشت نوشت: ”پر واضح است که دولت در متقاعد کردن مردم برای نگرفتن یارانه شکست خورده است“. و روزنامه کیهان خامنهای از آن بهعنوان ”بی اعتمادی در حد یک رفراندوم زودرس برای دولت اعتدال“ نام برده است. کیهان خامنهای همچنین به تبلیغات دروغین صدا و سیمای رژیم اشاره کرد و نوشت: ”صدا و سیما از هر 5نفر حتی به یک نفر نیز برخورد نمیکرد که قصد گرفتن یارانه را دارد؟!“ و حالا مفتضحانه معلوم شده که 97درصد مخالف هدف دولت در موضوع یارانهها بودهاند.
اکنون دولت روحانی که برای حذف دامنهٴ یارانهبگیران با این شکست سخت مواجه شده، مجبور است در شرایطی که تحریمها گلوی رژیم را فشار میدهند فکر دیگری برای تأمین منابع پرداختی یارانهها بکند. نوبخت گفت، این میزان انصراف تنها یکهزار و دویست میلیارد تومان به منابع دولت اضافه میکند. یعنی چیزی در حدود 400 میلیون دلار که رقم بسیار ناچیزی است و هیچ دردی از اقتصاد درهم شکستهٴ رژیم درمان نمیکند. روزنامه حکومتی مردمسالاری نوشت: ”احتمالا دولت روحانی به سمت انصراف اجباری از گرفتن یارانه در ماههای آینده خواهد رفت که قطعاً برایش بدون هزینه نخواهد بود که از مهمترین آنها نیز تصادم با برخی از بنگاههای قدرت در ایران است“.
یکی از مهمترین نتایج این شبه ”رفراندوم“ آشکار شدن بیش از پیش ابعاد گسترده لشگر گرسنگان در ایران است. بهنوشته روزنامه حکومتی شهروند (2اردیبهشت93) : ”40 درصد ثبتنام کنندگان یارانه درآمدشان را زیر 600هزار تومان اعلام کردهاند“.600هزار تومان یعنی زیر 200 دلار در حالی که خط فقر در ایران طبق آمار رسمی یک میلیون و 800هزار تومان تا 2 میلیون تومان یعنی 660دلار در ماه است. معنای این آمار این است که 30 میلیون ایرانی به نان شب هم محتاجند.
نتایجی که از این تحول میتوان گرفت این است که:
مردم ایران یکبار دیگر دست رد به سینه تمامیت رژیم زدند. زیرا در این طرح علاوه بر باند روحانی تمامی مراجع تقلید حکومتی، امام جمعههای رژیم، رادیو تلویزیون، مجلس رژیم، همه و همه در «زشتی یارانه گرفتن» و «ارزش نگرفتن آن» تبلیغات سرسام آوری کردند، اما 97 درصد نه گفتند. با توجه به اینکه یارانه هر فرد در ماه 44500 تومان (معادل15 دلار) میباشد، رژیم آخوندی میباید در مجموع 12میلیارد دلار درسال، صرف یارانه کند و اگر میتوانست نصف این جمعیت را حذف کند، حداکثر به 6میلیارد دلار دست پیدا میکرد. لذا این سؤال مطرح است چرا رژیم پشت این طرح رفت در حالیکه حداکثر 6میلیارد دلار میتوانست صرفهجویی کند. واقعیت این است که خزانه رژیم خالی است و پولی در بساط ندارد و مجبور است که این دردسرها را برای خودش بخرد. رژیمی که سالی 100میلیارد دلار فقط درآمد نفتی داشت طبعاً 12میلیارد دلار صرف یارانه کردن، قیمت گزافی برایش نداشت. اما آنچه رخ داد بیانگر این است که رژیم کاملاً در حال خفه شدن بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی است و هیچ چیز در بساط ندارد. این وضعیت آن روی سکه نیاز مبرم رژیم به همان مذاکرات اتمی است که مجبور است تا پایان آن برود. و اگر نخواهد برود و میز را واژگون کند، ضررهای بسا بیشتری برایش دارد این معنای واقعی بنبست رژیم است.
از طرف دیگر شکست ”طرح خود انصرافی“ ، چالشهای دولت روحانی را در زمینه وعدههایی که برای حل مشکل بیکاری، مهار تورم، راهاندازی چرخه تولید و رسیدگی به بیمههای درمانی داده بود، بیش از قبل کرده و بنبست آن را بیشتر میکند. جعفرزاده عضو کمیسیون بودجه مجلس رژیم درباره اینکه مردم کمی انصراف دادهاند پیشنهاد داد: ”بهتر است تعهد اضافهای به مردم داده نشود تا دولت ناچار نشود برای عمل به تعهداتش قیمت حاملهای انرژی را با شیب تندی افزایش دهد“.
بنابراین از هر دریچهای که نمایش مرحله دوم حذف یارانهها را مورد بررسی قرار میدهیم، چه از نظر اقتصادی، چه اجتماعی و چه سیاسی، تماماً برای رژیم بنبست است و راه پس و پیش برایش وجود ندارد.