زمانی که مسأله هدفمندکردن یارانهها بهطور جدی توسط رژیم آخوندی روی میز آمد بسیاری از اقتصاددانان نسبت به ثمربخش بودن آن هشدار دادند. جوهر حرف آنها این بود که مشکلات اقتصادی ناشی از ناکارایی شدید مدیریتی بهخصوص در امر سرمایهگذاریها و ساختار تولیدی کشور را نمیتوان با حذف یارانهها حل و فصل کرد. بهعبارت دیگر، هدفمندکردن یارانهها فقط در یک اقتصاد رو به رشد که بر پایههای زیر استوار است مفهوم و کارایی خواهد داشت:
اعتماد بین حاکمیت و مردم از نظر سیاسی و اقتصادی
برخوردار بودن سیستم اقتصادی از یک ساختار تولیدی سالم و کلان و سرمایهگذاریهای پایهیی
واقعیت این است که مقوله اعتماد بین مردم و رژیم آخوندی بهخصوص در زمینه اقتصادی کاملاً فرو ریخته است. اختلاسها و چپاولهای میلیاردی که خبرهای آن این روزها از همه جای رژیم بیرون میزند، اعتمادی باقی نگذاشته است. وضعیت در این رابطه آنقدر بحرانی است که رفسنجانی چندی پیش گفت رئیس گمرکات نزد من آمده بود و وقتی از اختلاسهای میلیاردی صحبت میکرد من از روی مبل کنده میشدم. همین دو روز قبل آخوند مصباح یزدی گفت هوی نفس، مسئولان را با خودش برده است. «بیایید اختلاسهای میلیاردی» را حل وفصل کنید. آری به همین دلیل است که مردم میگویند از کجا معلوم که اگر ما یارانه نگیریم برای مردم محتاج به کار گرفته شود و چپاول نشود.
همچنین در رابطه با وضعیت ساختار تولیدی، بسیاری کارخانهها به گفته خود مقامات یا تعطیل شده است و یا با راندمانی زیر 50درصد کار میکند
سرمایهگذاریها هم که به یمن سیاست ضدمردمی اتمی رژیم بهدلیل تحریمها و انزوای رژیم محلی از اعراب ندارد.
بنابراین از حذف یارانهها و بهاصطلاح هدفمندکردن آنها، آنچه به مردم رسیده است گرانی و تورم و بیکاری بیشتر بوده است. برای مثال سال 92 رژیم 28000میلیارد تومان از محل حذف یارانهها درآمد داشت ولی پرداختیاش 42000میلیارد تومان بود و یک قلم 14000میلیارد تومان کسری داشت که با دستبرد به بانک مرکزی و استقراض، این مسأله را حل کرد. معنای چنین عملکردی یعنی بالا بردن نقدینگی و ایجاد تورم و گردش پول در غیرساختار تولیدی که قرار بود بخشی از پول حذف یارانهها خرج آن بشود.
یکبار دستجردی وزیر بهداشت احمدینژاد گفته بود که اگر 6000میلیارد تومان به من بدهند من تمام بهداشت را رایگان میکنم. وقتی فقط در یک سال 14000میلیارد از سرمایههای مردم آن هم بهصورت پول (کاغذ) هزینه میشود در کنار چپاولهای نجومی مشخص است که هرگز جایی برای حل تضادهای 6000میلیاردی نیست
مسأله این است که نمیتوان بازی با قیمتها و به گردش درآوردن پول بدون پشتوانه را، هدفمندکردن یارانهها نامگذاری کرد و روی واقعیت ساختار بیمار تولیدی و مدیریتی اقتصادی رژیم سرپوش گذاشت.
گدایی از مردم برای نگرفتن یارانه بیانگر شکست این سیاست است. چرا که فرضا 10 میلیون نفریارانه نگیرند، چیزی حدود 5000میلیارد تومان آزاد میشود حالا سؤال این است که آیا رژیم پشت این میزان پول مانده است، آیا چپاولهای میلیاردی که یک قلمش به گفته خود رژیم 2میلیارد دلار است که توسط بابک زنجانی با همکاری مقامات رژیم غارت شده است، نمیتواند جایگزین این مسأله بشود؟
آری مردم به همهٴ این مسائل آگاهی دارند و این مسائل آنچنان از سرو روی رژیم میریزد که روزی نیست که رسانههای رژیم بهاجبار به آنها نپردازند و نسبت به عواقب این مسیر هشدار ندهند. در این رابطه کار به جایی رسیده است که حتی یک روزنامه باند رفسنجانی نیز به روحانی هشدار میدهد که «پل یارانهای را خراب» نکنی و مواظب باش با عملی کردن تهدیدهایی مانند اینکه دولت «میتواند در کمتر از 10روز» کسانی را که به شکل نابجا درخواست یارانه کردهاند شناسایی کند و از چرخه یارانه بگیران بیرون بیندازد فاجعه نیافرینی.
بنابراین وقتی رژیم میخواهد بهاصطلاح قورباغه را رنگ کند و جای قناری بفروشد و بازی با قیمتها و اسکناس فاقد پشتوانه را به جای هدفمندکردن قالب کند طبیعی است به این وضعیت افلاس بیفتد. افلاسی که در متن یک اقتصاد فروپاشیده، آخوند روحانی را وادار میکند به چاپیدن میلیاردی جیبها و سفرههای خالی مردم چشم بدوزد و در وحشت از برخاستن امواج اعتراض مردمی، التماس کند که متقاضیان داوطلبانه از گرفتن یارانه خودداری کنند.
بیتردید پیام این تنگنا و بنبست چنانچه تابحال بوده است باز هم گرانی، تورم و بیکاری بیشتر و بهوجود آمدن لشگرهای عظیم گرسنگان و بیکاران است که نهایتاً بحرانهای رژیم در سراشیب سرنگونی را شدت خواهد داد.
اعتماد بین حاکمیت و مردم از نظر سیاسی و اقتصادی
برخوردار بودن سیستم اقتصادی از یک ساختار تولیدی سالم و کلان و سرمایهگذاریهای پایهیی
واقعیت این است که مقوله اعتماد بین مردم و رژیم آخوندی بهخصوص در زمینه اقتصادی کاملاً فرو ریخته است. اختلاسها و چپاولهای میلیاردی که خبرهای آن این روزها از همه جای رژیم بیرون میزند، اعتمادی باقی نگذاشته است. وضعیت در این رابطه آنقدر بحرانی است که رفسنجانی چندی پیش گفت رئیس گمرکات نزد من آمده بود و وقتی از اختلاسهای میلیاردی صحبت میکرد من از روی مبل کنده میشدم. همین دو روز قبل آخوند مصباح یزدی گفت هوی نفس، مسئولان را با خودش برده است. «بیایید اختلاسهای میلیاردی» را حل وفصل کنید. آری به همین دلیل است که مردم میگویند از کجا معلوم که اگر ما یارانه نگیریم برای مردم محتاج به کار گرفته شود و چپاول نشود.
همچنین در رابطه با وضعیت ساختار تولیدی، بسیاری کارخانهها به گفته خود مقامات یا تعطیل شده است و یا با راندمانی زیر 50درصد کار میکند
سرمایهگذاریها هم که به یمن سیاست ضدمردمی اتمی رژیم بهدلیل تحریمها و انزوای رژیم محلی از اعراب ندارد.
بنابراین از حذف یارانهها و بهاصطلاح هدفمندکردن آنها، آنچه به مردم رسیده است گرانی و تورم و بیکاری بیشتر بوده است. برای مثال سال 92 رژیم 28000میلیارد تومان از محل حذف یارانهها درآمد داشت ولی پرداختیاش 42000میلیارد تومان بود و یک قلم 14000میلیارد تومان کسری داشت که با دستبرد به بانک مرکزی و استقراض، این مسأله را حل کرد. معنای چنین عملکردی یعنی بالا بردن نقدینگی و ایجاد تورم و گردش پول در غیرساختار تولیدی که قرار بود بخشی از پول حذف یارانهها خرج آن بشود.
یکبار دستجردی وزیر بهداشت احمدینژاد گفته بود که اگر 6000میلیارد تومان به من بدهند من تمام بهداشت را رایگان میکنم. وقتی فقط در یک سال 14000میلیارد از سرمایههای مردم آن هم بهصورت پول (کاغذ) هزینه میشود در کنار چپاولهای نجومی مشخص است که هرگز جایی برای حل تضادهای 6000میلیاردی نیست
مسأله این است که نمیتوان بازی با قیمتها و به گردش درآوردن پول بدون پشتوانه را، هدفمندکردن یارانهها نامگذاری کرد و روی واقعیت ساختار بیمار تولیدی و مدیریتی اقتصادی رژیم سرپوش گذاشت.
گدایی از مردم برای نگرفتن یارانه بیانگر شکست این سیاست است. چرا که فرضا 10 میلیون نفریارانه نگیرند، چیزی حدود 5000میلیارد تومان آزاد میشود حالا سؤال این است که آیا رژیم پشت این میزان پول مانده است، آیا چپاولهای میلیاردی که یک قلمش به گفته خود رژیم 2میلیارد دلار است که توسط بابک زنجانی با همکاری مقامات رژیم غارت شده است، نمیتواند جایگزین این مسأله بشود؟
آری مردم به همهٴ این مسائل آگاهی دارند و این مسائل آنچنان از سرو روی رژیم میریزد که روزی نیست که رسانههای رژیم بهاجبار به آنها نپردازند و نسبت به عواقب این مسیر هشدار ندهند. در این رابطه کار به جایی رسیده است که حتی یک روزنامه باند رفسنجانی نیز به روحانی هشدار میدهد که «پل یارانهای را خراب» نکنی و مواظب باش با عملی کردن تهدیدهایی مانند اینکه دولت «میتواند در کمتر از 10روز» کسانی را که به شکل نابجا درخواست یارانه کردهاند شناسایی کند و از چرخه یارانه بگیران بیرون بیندازد فاجعه نیافرینی.
بنابراین وقتی رژیم میخواهد بهاصطلاح قورباغه را رنگ کند و جای قناری بفروشد و بازی با قیمتها و اسکناس فاقد پشتوانه را به جای هدفمندکردن قالب کند طبیعی است به این وضعیت افلاس بیفتد. افلاسی که در متن یک اقتصاد فروپاشیده، آخوند روحانی را وادار میکند به چاپیدن میلیاردی جیبها و سفرههای خالی مردم چشم بدوزد و در وحشت از برخاستن امواج اعتراض مردمی، التماس کند که متقاضیان داوطلبانه از گرفتن یارانه خودداری کنند.
بیتردید پیام این تنگنا و بنبست چنانچه تابحال بوده است باز هم گرانی، تورم و بیکاری بیشتر و بهوجود آمدن لشگرهای عظیم گرسنگان و بیکاران است که نهایتاً بحرانهای رژیم در سراشیب سرنگونی را شدت خواهد داد.