728 x 90

-كنوانسيون ايرانيان,

سخنرانی مارک گینزبرگ در کنوانسیون جوامع ایرانیان برای دموکراسی

-

مارک کینزبرگ
مارک کینزبرگ
کنوانسیون جوامع ایرانیان برای دموکراسی نمایندگان بیش از 300 انجمن و تشکل ایرانی در اروپا، ایالات متحدهٴ آمریکا، کانادا و استرالیا با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ـ 19بهمن 1392

مارک گینزبرگ، سفیر آمریکا در مراکش 1994-1998:
بسیار جالب است به‌رغم این‌که ساعت 7 شده، شما همگی این همه انرژی دارید. من دارم همه را نگاه می‌کنم که این‌جا ایستاده‌اند و پرچمهای خودشان را برای آزادی تکان می‌دهند، ما به همگی شما به‌خاطر شجاعتتان درود می‌فرستیم. تبریک، مایه افتخار است. واقعاً مایه سربلندی است.
خانم رجوی،
نه تنها بودن در این‌جا افتخاری است، برای من و همسرم و خانواده‌ام بلکه مایه خوشوقتی است که با بسیاری از میهمانان گرامی باشیم، با افرادی که اراده بودن در این‌جا را دارند، اراده بودن و ایستادن با هم را برای یک آرمان دارند.
خانمها، آقایان
کسانی که به این‌جا آمده‌اند و در مقابل شما صحبت کرده‌اند، نمایندگان جوامع کشورهای خودشان هستند، فکر کنید، آنها نویسندهٴ سخنرانیهای حرفه‌یی نیستند، آنها ممکن است که تا به‌حال سخنرانی هم نکرده باشند، ولی به این‌جا سفر کرده‌اند، تا به دنیا نشان دهند، ما همه با هم ایستاده‌ایم. این یک آرمان بالنده و متحد است. آنها شایستهٴ تبریک شما هستند.
من نسبت به کشورم بالاترین امتنان و قدردانی را دارم، من عاشق ایالات متحده آمریکا هستم، ولی کشور من یک دین بزرگ دارد، یک دین بزرگ به مردم ایران، یک دین به ساکنان لیبرتی، یک دین به 7 گروگان، یک دین به شما که برای دهه‌ها مبارزه کرده‌اید که صدایتان شنیده شود. من دولتم را نمایندگی نمی‌کنم، دولت من یک چیز به شما بدهکار است به‌خاطر این‌که به آنها این حقیقت را نشان دادید که صلح تنها در صورتی به دست می‌آید که در ایران رژیم تغییر کرده باشد.
سؤال من چیست؟ این چه جلسهٴ هیپنوتیزمی است که چشمها را پوشانده به‌نحوی که واقعیت و حقیقت را نمی‌بینند. در ایران چه می‌گذرد؟ همکارانم این واقعیات را قبلاً گفتند. چه چیزی این افراد را در واشینگتن یا برلین یا در لندن هیبنوتیزم کرده است، همگی آنها می‌گویند که وای روحانی، لبخند می‌زند، انگلیسی صحبت می‌کند، وزیر خارجه‌اش می‌تواند بنشیند و با آنها قهوه بنوشد، چقدر سطحی و کم مایه می‌توانیم باشیم، اگر فکر کنیم که می‌توانیم بار دیگر کیکی به رژیم ایران تقدیم کنیم و باور داشته باشیم که به‌نحوی آنها متقاعد شوند باید مانند یک حکومت نرمال عمل کنند، آنها نمی‌توانند این‌گونه عمل کنند، آنها نمی‌توانند. آنها نمی‌توانند.
من سالهاست حسرت روزی را می‌خورم که ایران کشوری را نمایندگی کند که به جای کسب مدال طلا به‌عنوان بزرگترین سرکوبگر حقوق‌بشر، به حقوق‌بشر احترام بگذارد. آقای پوتین همین امروز می‌تواند این مدال طلا را به‌خاطر محکومیت نقض حقوق‌بشر در دنیا به آنها بدهد. کیست که بایستد و برایشان کف بزند و به آنها تبریک بگوید، من این کار را نخواهم کرد، من ایرانی را می‌خواهم که نیروی صلح باشد نه کشوری برای جنگ.
خانمها، آقایان
من مایلم ایرانی را ببینم که امید می‌دهد، و شما و مردمتان می‌دانید که این به چه معنی است. به جای آن‌که شهروندان خودش را به زندان انداخته و به وحشت بیاندازد. می‌دانید که چه چیزی طعنه آمیز است؟ به‌محض این‌که تحریمهای اقتصادی کاهش یافته، تعداد طنابهای داری که آویخته شده، افزایش یافته است. آیا این پیام در واشینگتن و لندن دریافت نشده است؟ آنها به چه چیزی گوش می‌دهند؟ آنها چه چیزی را نمی‌خواهند ببینند؟ چرا آنها چیزی را که شما می‌بینید، نمی‌بینند؟
ما می‌دانیم که این رژیم از درون در حال پوسیدن است، ما می‌دانیم که این رژیم در مذاکراتش دارد وا می‌دهد. زیرا او از جوانب مختلف در خطر است، نه تنها از جانب مردم خودش، بلکه از سوی افرادی مانند شما و دیگران در سراسر جهان. مبادا گول بخورید، گول این مذاکرات را نخورید. یک چیز که آقای بولتون و پاتریک کندی بر آن بسیار روشن تصریح کردند، این است که ما باید درک کنیم و باید هوشیار باشیم، مذاکرات با رژیمهایی مانند این، نیاز به حسابرسی مطلق دارد.
خانمها، آقایان
بزرگترین نگرانی من این است که ما از تاریخ درس نگرفته باشیم. در سال1979، آمریکا مورد قضاوت آمال مردم ایران برای آزادی قرار گرفت. همچنین مورد داوری امیال نهایی ملاها برای ربودن قدرت و اعمال تروریسم و استبداد علیه مردم ایران. در سال 2009 ما مورد قضاوت آرزوی مردم ایران برای ایستادن و شجاع بودن برای سرنگونی رژیم قرار گرفتیم، ولی رویمان را برگرداندیم و پی کارمان رفتیم. ما به مردم ایران بدهکاریم.
خانم رجوی
من به شما اطمینان می‌دهم که گول نخواهم خورد، و هیچ‌کس دیگری در آمریکا هم نباید گول بخورد. در سال 2014، آمریکا در معرض قضاوت بیشتری است که در برابر سلطه ملاها بایستد، ما تقریباً به این نقطه رسیده‌ایم. باور کنیم وقتی ما به‌خاطر یک توافق اتمی مذاکره می‌کنیم، به‌نحوی اتوماتیک ادامه ارتکاب تروریسم رژیم در این کشور را به‌رسمیت می‌شناسیم. من معتقدم که به مردم ایران مدیونیم، نه مدیون احترام گذاشتن به این رژیم و توان آن در به دارکشیدن مردم برای همیشه. وقتی ما مذاکره می‌کنیم، بدین معنی است که با آنها موافقیم.
من پیامی برای وزرای خارجه، دوستان و همکارانم در واشینگتن، پاریس، لندن، بروکسل و نیویورک دارم. چرا یک بار برای همیشه بعد از 35سال این را درست نکنیم، روزهای ملاها به شماره افتاده‌اند. طناب تاریخ نهایتاً ملاها را پایین خواهد کشید و عده قلیلی که سرکوب کرده‌اند سرانجام قیمت آن را خواهند پرداخت.
خانمها آقایان
تقریبا 40سال پیش، من این شانس را داشتم که در 22سالگی با سناتور بزرگی از ایالت بزرگ ماساچوست، که فرزندش پاتریک کندی، امروز این‌جا نشسته است، کارم را شروع کنم. سناتور ادوارد کندی، منبع الهام من و مدل رویایی من بود. او به من همه چیز را درباره این‌که چه چیزی به‌لحاظ حقوق‌بشر، کرامت انسانی و حقوق پناهندگان درست است، آموخت. او به من یاد داد که برای چیزی که بدان معتقد هستم، بایستم، او همچنین به من خانمها و آقایان یک درس مهم درباره آزادی آموخت، این‌که آزادی حقی است خدادادی. و این در قدرت آخوندها نیست چیزی را که خدا داده است، انکار کنند. ملاها قادر نخواهند بود آزادی خدادادی مردم ایران را انکار کنند.
چه کسی آنها را به‌عنوان نمایندگان خدا علیه آزادی انتخاب کرده است؟
چندین سال پیش، پرزیدنت اوباما برنده جایزه صلح نوبل شد، او انتظار یک چنین جایزه‌یی را داشت به‌رغم این‌که می‌دانست موفق به برقراری صلح در هیچ جایی که من فکرش را بکنم، نشده است. او الآن این فرصت را دارد.
خانم رجوی، خانمها و آقایان
رئیس‌جمهور آمریکا الآن این فرصت را دارد که قبل از پایان دومین دوره ریاست جمهوریش سزاوار جایزه نوبلش باشد. او می‌تواند 3000نفری را که در لیبرتی هستند و هر روز جانشان در معرض خطر است بپذیرد.
کشور من که بدان مفتخرم، مدیون افرادی است که امروز این‌جا حضور دارند. مدیون افرادی که جانشان را فدا کردند، کسانی که برنامه غیرقانونی و غیراخلاقی اتمی رژیم ایران را افشا کردند، ما به آنها مدیون هستیم.
خانم رجوی
نمی‌دانم قبل از این‌که دولتم اهمیت پایبندی نسبت به تعهداتش به شما را تشخیص دهد چند بار دیگر نیاز است که به این‌جا بیایم و این حرفها را بزنم. ولی شما و کسانی که فرزندانشان و خانواده‌شان را به این‌جا آورده‌اند، کسانی که مادران و خواهرانشان و برادرانشان در لیبرتی برای دهه‌ها فدا کرده‌اند را از یک چیز مطمئن می‌سازم، این‌که من و خانواده‌ام هرگز خانواده شما را فراموش نخواهیم کرد و من در کنار شما خواهم ایستاد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/98f2ab60-f76b-417b-a9d6-ad0a3a13e2fc"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات