ما باید در مقابل ملاها بایستیم. و اگر ملاها توافقنامه را بهخاطر اینکه ما این 3000تن را پذیرفتهایم به هم بزنند، پس اینها آدمهایی نیستند که ما با آنها مذاکره کنیم.
هوارد دین، رئیس حزب دموکرات آمریکا (2004 ـ 2009) :
آقای سفیر خیلی متشکرم،
من با توجه به سخنرانی رئیسجمهور به دو مورد اشاره خواهم کرد. اولین موضوع مذاکرات است، و دومین مسأله مشکل 3000 مخالف سیاسی و پناهنده در کمپ لیبرتی.
ما کارهای بسیار بزرگی در طول تاریخمان انجام دادهایم که باید به آنها افتخار کنیم. ما همچنین کارهایی کردهایم که نه تنها ما را شرمنده میکنند، که شرمنده کردهاند، بلکه به ما صدمات بزرگی هم زدهاند. کارهایی مثل دخالت در شیلی و کشتن آلنده، رئیسجمهوری که بهطور دموکراتیک انتخاب شده بود، که نتیجهاش در نهایت به خودمان برگشت و به ما ضربه زد. کارهایی مثل دست داشتن در برکناری تنها رهبر دموکراتیک تاریخ ایران، محمد مصدق در سال 1953. اگر ما چنان کاری نکرده بودیم امروز در اینجا نبودیم.
زمانی که رهبران نظامی در آرژانتین مشغول پرتاب کردن مردم از هواپیما از ارتفاع 3000 پایی بودند یا فرزندان آنان را میربودند و به گروگان میگرفتند، وزیر خارجه ما با آنان مذاکره میکرد. این آن ایالات متحده آمریکایی نیست که ما دوست داریم بر سر میز مذاکره با رژیم ایران ببینیم.
مهمتر از این برای من، آن است که تمامی این 3000نفر در کمپ لیبرتی توسط نیروهای آمریکایی در سال 2004 بهطور داوطلبانه در مقابل یک کارت که امضای فرمانده نیروهای آمریکایی در آن زمان روی آن بود سلاحشان را تحویل دادند. کارتی که تا به امروز با خود حمل میکنند. این موضوع میتواند توسط تعداد زیادی از ژنرالها و سرهنگهای آمریکایی شهادت داده شود. سرهنگ وسلی مارتین، ژنرال دیوید فیلیپس، و دیگر افسران آمریکایی. آنها این یک کارت را به همراه دارند که روی آن نوشته شده است: «این افراد تحت حفاظت کنوانسیون چهارم ژنو هستند و ایالات متحده آمریکا مسئولیت حفاظت آنان را بهعهده گرفته است».
حال این حرف بیپایه در وزارتخارجه و جاهای دیگر به گوش میرسد که مسئولیت ما زمانی که در سال 2009 از عراق خارج شدیم به پایان رسیده است. این چیزی است که نمیتوانیم بگوییم. این حقارت و زبونی است، حقارت در سیاست خارجی آمریکا، نه شرافت و افتخاری که ما خواهان آن هستیم. به 3000 انسان بدون سلاح خیانت نکن، یا چون میخواهی عدهیی را مهار کنی که هیچوقت به قول خود وفا نکردهاند و در حالیکه ما با آنها بر سر میز مذاکره نشستهایم، آنها مشغول کشتن سربازان ما با بمبهای جهندهشان در افغانستان هستند. به این افراد نباید خیانت شود.
من با توافقنامه با رژیم ایران مخالف نیستم، من با توافقنامهیی مخالف هستم که قیمتش جان 3000تن انسان بیگناه باشد. این چیزی است که من با آن مخالفم. تا بهحال 4 یا 5 حمله به این گروه شده است، اول زمانی بود که در اشرف مستقر بودند، بعد در لیبرتی که به توصیه ما به آنجا رفتند، جایی که عملاً به یک زندان تبدیل شد.
آخرین حمله توسط نیروهای عراقی انجام گرفت. تعداد زیادی به قتل رسیدند، نه تنها تعدادی به قتل رسیدند بلکه برخی از آنان با دستان از پشت بسته و برخی در حالی که در بیمارستان بودند، کشته شدند. کسانی که با بیرحمی به قتل رسیدند یک کارت با خود داشتند که امضای فرمانده آمریکایی روی آن بود. فرمانده نظامی که ضمانت کرد ایالات متحده آمریکا در حفظ جان آنان خواهد کوشید. ما به قولمان عمل نمیکنیم. من نمیتوانم تصور کنم که ما به وعدهمان به کسانی که با آنان پای میز مذاکره نشستهایم، کسانی که سربازان آمریکایی را به قتل میرسانند وفادار بمانیم، ولی به این افراد بیگناه خیانت کنیم.
این کشور بنیانش استوار بر حقوقبشر است، و چیزی که من از این مذاکرات انتظار دارم این است که برای احقاق حقوقبشر بهپاخیزد. به نظر من مشکل اینجا نیست که دولت عراق به دستور ملاهای رژیم ایران نمیگذارد این افراد خارج شوند. بلکه به نظر من دولت ما هم قسمتی از مشکل است.
ما میتوانستیم این افراد را بهعنوان پناهنده بپذیریم و همین فردا آنان را به آمریکا بیاوریم.
ما باید در مقابل ملاها باستیم. و اگر ملاها توافقنامه را بهخاطر اینکه ما این 3000تن را پذیرفتهایم به هم بزنند، پس اینها آدمهایی نیستند که ما با آنها مذاکره کنیم. چون اگر آنها قرارداد را بهخاطر این موضوع به هم بزنند، حتماً در آینده نیز همین که از زیر فشار اقتصادی که توسط تحریمها اعمال شده، خارج شوند، مذاکرات را به هم خواهند زد.
الان زمانی نیست که تحقیر و زبونی را در سیاست خارجی بپذیریم، الآن زمانی است که شرافت و افتخار را تجربه کنیم.
3000نفر که بیش از 100تن از آنان تا بهحال بهطور وحشیانه به قتل رسیدهاند. ما سلاح آنها را گرفتیم، ما به آنان قول دادیم که حفاظتشان خواهیم کرد. ما باید به حرفمان عمل کنیم. چیزی که من از کنگره و از دولت میخواهم انجام دهد چیزی است که شما گفتید انجام خواهید داد. زمان از دست میرود. ما تعهد بعد از تعهد و بعد از تعهد دادیم. ما دیگر چارهیی نداریم به جز اینکه آنان را سریع از طریق هوایی به آمریکا بیاوریم. سپس آنها میتوانند به هر جای دنیا تقسیم شوند.
اینها افراد تحصیل کردهیی هستند، خیلی از آنان در دانشگاههای آمریکا تحصیل کردهاند. برخی از آنان در آمریکا استاد دانشگاه بودهاند. خیلی از آنان انگلیسی صحبت میکنند. اقوامشان در خیلی کشورهای غربی از جمله آمریکا زندگی میکنند.
ما نمیگوییم که عدهیی را به اینجا بیاورید تا از آنان برای مابقی عمرشان مواظبت کنیم. آنها خودشان از خودشان مواظبت خواهند کرد. آنها این کار را در آلبانی کردهاند. این زمانی نیست که سیاست خارجی را به حقارت و تحقیر آلوده کنیم. همانطور که رئیسجمهور در شب گذشته گفت این زمانی است که برای افتخار و عظمت آمریکا باید بهپاخاست. و اولین روشی که ما برای عظمت و افتخار آمریکا بهپاخواهیم خاست این است که به تعهدمان برای حفظ امنیت 3000 مخالف ایرانی که در عراق هستند، وفا کنیم.
این برای من خیلی مهمتر است از اینکه با اشخاصی وارد مذاکره شویم که فقط یک فقره بدار آویختن 100نفر از جرثقیل را در سراسر ایران، در اولین ماه سال میلادی در پرونده خود به همراه دارند. اینها افرادی هستند که ما با آنان مذاکره میکنیم.
بیایید نه تنها بهخاطر داشته باشیم که چه کسی دوستمان است، بلکه به یاد داشته باشیم که این کشور برای چه ارزشهایی بهپاخاسته است. این باید شرطی برای مذاکره کردن باشد، تا زمانی که جان این 3000نفر در امنیت نیست نباید هیچ قراردادی را امضا کنیم.
متشکرم.
هوارد دین، رئیس حزب دموکرات آمریکا (2004 ـ 2009) :
آقای سفیر خیلی متشکرم،
من با توجه به سخنرانی رئیسجمهور به دو مورد اشاره خواهم کرد. اولین موضوع مذاکرات است، و دومین مسأله مشکل 3000 مخالف سیاسی و پناهنده در کمپ لیبرتی.
ما کارهای بسیار بزرگی در طول تاریخمان انجام دادهایم که باید به آنها افتخار کنیم. ما همچنین کارهایی کردهایم که نه تنها ما را شرمنده میکنند، که شرمنده کردهاند، بلکه به ما صدمات بزرگی هم زدهاند. کارهایی مثل دخالت در شیلی و کشتن آلنده، رئیسجمهوری که بهطور دموکراتیک انتخاب شده بود، که نتیجهاش در نهایت به خودمان برگشت و به ما ضربه زد. کارهایی مثل دست داشتن در برکناری تنها رهبر دموکراتیک تاریخ ایران، محمد مصدق در سال 1953. اگر ما چنان کاری نکرده بودیم امروز در اینجا نبودیم.
زمانی که رهبران نظامی در آرژانتین مشغول پرتاب کردن مردم از هواپیما از ارتفاع 3000 پایی بودند یا فرزندان آنان را میربودند و به گروگان میگرفتند، وزیر خارجه ما با آنان مذاکره میکرد. این آن ایالات متحده آمریکایی نیست که ما دوست داریم بر سر میز مذاکره با رژیم ایران ببینیم.
مهمتر از این برای من، آن است که تمامی این 3000نفر در کمپ لیبرتی توسط نیروهای آمریکایی در سال 2004 بهطور داوطلبانه در مقابل یک کارت که امضای فرمانده نیروهای آمریکایی در آن زمان روی آن بود سلاحشان را تحویل دادند. کارتی که تا به امروز با خود حمل میکنند. این موضوع میتواند توسط تعداد زیادی از ژنرالها و سرهنگهای آمریکایی شهادت داده شود. سرهنگ وسلی مارتین، ژنرال دیوید فیلیپس، و دیگر افسران آمریکایی. آنها این یک کارت را به همراه دارند که روی آن نوشته شده است: «این افراد تحت حفاظت کنوانسیون چهارم ژنو هستند و ایالات متحده آمریکا مسئولیت حفاظت آنان را بهعهده گرفته است».
حال این حرف بیپایه در وزارتخارجه و جاهای دیگر به گوش میرسد که مسئولیت ما زمانی که در سال 2009 از عراق خارج شدیم به پایان رسیده است. این چیزی است که نمیتوانیم بگوییم. این حقارت و زبونی است، حقارت در سیاست خارجی آمریکا، نه شرافت و افتخاری که ما خواهان آن هستیم. به 3000 انسان بدون سلاح خیانت نکن، یا چون میخواهی عدهیی را مهار کنی که هیچوقت به قول خود وفا نکردهاند و در حالیکه ما با آنها بر سر میز مذاکره نشستهایم، آنها مشغول کشتن سربازان ما با بمبهای جهندهشان در افغانستان هستند. به این افراد نباید خیانت شود.
من با توافقنامه با رژیم ایران مخالف نیستم، من با توافقنامهیی مخالف هستم که قیمتش جان 3000تن انسان بیگناه باشد. این چیزی است که من با آن مخالفم. تا بهحال 4 یا 5 حمله به این گروه شده است، اول زمانی بود که در اشرف مستقر بودند، بعد در لیبرتی که به توصیه ما به آنجا رفتند، جایی که عملاً به یک زندان تبدیل شد.
آخرین حمله توسط نیروهای عراقی انجام گرفت. تعداد زیادی به قتل رسیدند، نه تنها تعدادی به قتل رسیدند بلکه برخی از آنان با دستان از پشت بسته و برخی در حالی که در بیمارستان بودند، کشته شدند. کسانی که با بیرحمی به قتل رسیدند یک کارت با خود داشتند که امضای فرمانده آمریکایی روی آن بود. فرمانده نظامی که ضمانت کرد ایالات متحده آمریکا در حفظ جان آنان خواهد کوشید. ما به قولمان عمل نمیکنیم. من نمیتوانم تصور کنم که ما به وعدهمان به کسانی که با آنان پای میز مذاکره نشستهایم، کسانی که سربازان آمریکایی را به قتل میرسانند وفادار بمانیم، ولی به این افراد بیگناه خیانت کنیم.
این کشور بنیانش استوار بر حقوقبشر است، و چیزی که من از این مذاکرات انتظار دارم این است که برای احقاق حقوقبشر بهپاخیزد. به نظر من مشکل اینجا نیست که دولت عراق به دستور ملاهای رژیم ایران نمیگذارد این افراد خارج شوند. بلکه به نظر من دولت ما هم قسمتی از مشکل است.
ما میتوانستیم این افراد را بهعنوان پناهنده بپذیریم و همین فردا آنان را به آمریکا بیاوریم.
ما باید در مقابل ملاها باستیم. و اگر ملاها توافقنامه را بهخاطر اینکه ما این 3000تن را پذیرفتهایم به هم بزنند، پس اینها آدمهایی نیستند که ما با آنها مذاکره کنیم. چون اگر آنها قرارداد را بهخاطر این موضوع به هم بزنند، حتماً در آینده نیز همین که از زیر فشار اقتصادی که توسط تحریمها اعمال شده، خارج شوند، مذاکرات را به هم خواهند زد.
الان زمانی نیست که تحقیر و زبونی را در سیاست خارجی بپذیریم، الآن زمانی است که شرافت و افتخار را تجربه کنیم.
3000نفر که بیش از 100تن از آنان تا بهحال بهطور وحشیانه به قتل رسیدهاند. ما سلاح آنها را گرفتیم، ما به آنان قول دادیم که حفاظتشان خواهیم کرد. ما باید به حرفمان عمل کنیم. چیزی که من از کنگره و از دولت میخواهم انجام دهد چیزی است که شما گفتید انجام خواهید داد. زمان از دست میرود. ما تعهد بعد از تعهد و بعد از تعهد دادیم. ما دیگر چارهیی نداریم به جز اینکه آنان را سریع از طریق هوایی به آمریکا بیاوریم. سپس آنها میتوانند به هر جای دنیا تقسیم شوند.
اینها افراد تحصیل کردهیی هستند، خیلی از آنان در دانشگاههای آمریکا تحصیل کردهاند. برخی از آنان در آمریکا استاد دانشگاه بودهاند. خیلی از آنان انگلیسی صحبت میکنند. اقوامشان در خیلی کشورهای غربی از جمله آمریکا زندگی میکنند.
ما نمیگوییم که عدهیی را به اینجا بیاورید تا از آنان برای مابقی عمرشان مواظبت کنیم. آنها خودشان از خودشان مواظبت خواهند کرد. آنها این کار را در آلبانی کردهاند. این زمانی نیست که سیاست خارجی را به حقارت و تحقیر آلوده کنیم. همانطور که رئیسجمهور در شب گذشته گفت این زمانی است که برای افتخار و عظمت آمریکا باید بهپاخاست. و اولین روشی که ما برای عظمت و افتخار آمریکا بهپاخواهیم خاست این است که به تعهدمان برای حفظ امنیت 3000 مخالف ایرانی که در عراق هستند، وفا کنیم.
این برای من خیلی مهمتر است از اینکه با اشخاصی وارد مذاکره شویم که فقط یک فقره بدار آویختن 100نفر از جرثقیل را در سراسر ایران، در اولین ماه سال میلادی در پرونده خود به همراه دارند. اینها افرادی هستند که ما با آنان مذاکره میکنیم.
بیایید نه تنها بهخاطر داشته باشیم که چه کسی دوستمان است، بلکه به یاد داشته باشیم که این کشور برای چه ارزشهایی بهپاخاسته است. این باید شرطی برای مذاکره کردن باشد، تا زمانی که جان این 3000نفر در امنیت نیست نباید هیچ قراردادی را امضا کنیم.
متشکرم.