728 x 90

اتمي رژيم,

توافقنامه ژنو، شکستن بن‌بست بود یا شکستن طلسم ولایت؟

-

توافقنامه ژنو، شکستن بن‌بست بود یا شکستن طلسم ولایت؟
توافقنامه ژنو، شکستن بن‌بست بود یا شکستن طلسم ولایت؟

بعد از اعلام توافقنامه ژنو در روز دوشنبه 4 آ‌ذر، رفسنجانی همان روز اعلام کرد «از گردنه بسیار سخت عبور کردیم» و تشکر کرد از «تشکر مقام معظم رهبری که اما و اگری باقی نگذاشت». روز چهارشنبه هم باز گفت «توافق خط شکنی بود»
رفسنجانی البته یک اشاره کرد و ردشد و عاقلان باند رقیب موضوع را گرفتند و برآشفتند.
قبل از همه پاسدار شریعتمداری در کیهان، برای چندمین بار از روز تبریک خامنه‌ای به روحانی، فرمان عظما را بوسید و گذاشت لب تاقچه، و چاک دهان و عقدهٴ دلش را از ادعاهای پیروزی گشود و نوشت: «دستاوردهای لغزنده‌ای که به دست آمده است با حجم انبوه تبلیغاتی که درباره اهمیت آن به جامعه پمپاژ می‌شود همخوانی ندارد و با عرض پوزش باید گفت؛ تعابیری نظیر «بزرگترین دستاورد هسته‌ای»! «برجسته‌ترین موفقیت در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی سی‌وچند سال گذشته»! و نمونه‌های مشابه دیگری از این دست را فقط می‌توان نوعی «بزرگ‌نمایی» تلقی کرد که با واقعیت فاصله نسبتاً زیادی دارد.
این «بزرگ‌نمایی» در مراجعه ملت به متن توافقنامه و مقایسه میان «آنچه داده‌ایم» و «آنچه گرفته‌ایم»، رنگ می‌بازد و این تلقی را در افکار عمومی پدید می‌آورد که دولت محترم در گزارش به مردم، صادق نبوده است!» کیهان شریعتمداری در ادامه می‌رود روی اصل دعوا در رأس نظام و می‌نویسد: «این توهم به جامعه القاء می‌شد که‌گویی تمامی مشکلات اقتصادی کشور در گرو مذاکره و تعامل با آمریکاست».
در دعواهای باندی هر وقت یکی از تخصصهای شریعتمداری در ولایتمداری هم همین است که هر وقت پای تعامل با آمریکا به میان می‌آید، رفسنجانی را دراز کند و برای این‌که زیر پا گذاشتن فرمان «آقا» برای اما و اگر کردن در موضوع توافقنامه را لاپوشانی کند، با استناد به دود ودمهای ضداستکباری خود آقا، می‌نویسد: «مصاحبه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» منتشر شد. ایشان در بخشی از این مصاحبه به «گشایش پدید آمده» اشاره کرده و می‌گوید «این گشایش به این علت بود که سخن گفتن با آمریکا، یک تابو بود. این تابو به‌راحتی شکسته نمی‌شد و مذاکرات هسته‌یی بدون آمریکا به پیش نمی‌رفت».
ترجمه حوزوی این عبارات این است که سرانجام مقام عظمای ولایت را بر ترک مرکب خودمان نشاندیم.
تا این جا معنی شکستن بن‌بست چیزی شبیه شکستن طلسم ولایت می‌شود. برای همین رگ گردن پاسدار ولایتمدار می‌جهد و از زهری که به گلوی مقام ولایت ریخته‌اند این‌طور یاد می‌کند: «تصور کسانی که آمریکا را قابل‌اعتماد می‌دانسته‌اند موهوم بوده است. بنابراین اگر «تابو» یی شکسته شده است که شده است، «تابوی قابل اعتماد بودن آمریکا» بوده است». (کیهان 6آذر یک نکته)
روزنامه جوان ارگان بسیجیان سیلی خوردهٴ نظام، نیز خطاب به باند رفسنجانی ـ روحانی می‌نویسد: «مذاکرات هسته‌یی و توافق به‌عمل‌آمده، برخلاف برخی از تحلیل‌ها، به‌معنی آشتی بین ایران و آمریکا و به سرآمدن دوران استکبار‌ستیزی و انقلاب اسلامی نیست. برخی از دشمنان و معاندین، طوری سخن می‌گویند که گویا این توافقنامه، آغازی برای یک پایان است.
موضوع مذاکرات بین ایران و طرف مقابل از جمله آمریکایی‌ها، موضوع هسته‌یی بوده، این موضوع هیچ ارتباطی با روابط ایران و آمریکا ندارد، ملت ایران به مبارزات خود با شیطان بزرگ ادامه می‌دهد.
نباید این تصور را داشت و به آن دامن زد که مشکلات کشور، از طریق مذاکره و رابطه با کشورهایی چون آمریکا حل خواهد شد».
روزنامه جوان برای خالی نشدن ته دل خودیها، زیاد روی «آغازی برای یک پایان» درنگ نکرده، اما سوز دل علی خامنه‌ای را از برباد رفتن رویاهای اقتدار هسته‌یی و اتمی این‌طور برملا می‌کند: «این توافقنامه در نهایت، زمانی یک توافقنامه خوب، مثبت و دارای دستاورد‌های ارزشمند خواهد بود که… چرخه سوخت و غنی‌سازی در خاک ایران استمرار یافته و نهادینه شود... تمامی تحریمهایی که غرب علیه ایران وضع نموده و همچنین قطعنامه‌های شورای امنیت ملغی شود». (جوان یادداشت روز 6آذر)
واقعیت چیست؟ بالاخره آن چیزی که شکست بن‌بست بود یا طلسم ولایت؟ بالاخره بسیجیان گیج و ویج دود و دم پیروزی و استکبار ستیزی را باور کنند، یا سرکشیدن جام زهر را؟ یا به قول رفسنجانی عبور از گردنهٴ سخت را؟
حسن روحانی سه‌شنبه شب، 5آذر در شبکهٴ تلویزیونی رژیم ظاهر شد و یک بار دیگر مشت خالی نظام را جلوی استکبار جهانی به نمایش گذاشت، آن هم در آستانهٴ دور دوم مذاکرات که برای توافق نهایی است.
با عدد و رقمهای بدهی دولت و صندوقهای خالی که رو کرد، چنان دو بامبی بر فرق راه‌حل «بازگشت به ظرفیتهای درون جوش داخلی» زد که مشت اقتدار نمایی مقام عظما باز شد.
روزنامه‌های حکومتی هم صبح روز 5آذر به‌نقل از روحانی نوشتند «هدف سیاست خارجی کاهش تنش با غرب است». برای روشن‌تر شدن معنی حرف حسن روحانی به قسمتهایی از گفتگوی روزنامه مردم‌سالاری روز 6آذر، با سعید لیلاز اقتصاددان باند رفسجانی گوش کنید که چطور او قشنگ «ظرفیتهای درون جوش داخلی» نظام را کالبد شکافی کرده و نسخة علاج را چگونه می‌پیچد: «ما سالانه 30 الی 40میلیارد در این هشت سال کسری سرمایه‌گذاری در ایران داشتیم. حالا اگر بخواهیم این کسری را جبران کنیم، یا باید در مذاکرات 1+5 به غربی‌ها امتیاز غیرشرافتمندانه بدهیم یا رو بیاوریم به سمت داخل. همان کاری که اکبر‌هاشمی رفسنجانی کرد و تورم را به 50 درصد رساند...
تصور بنده این است که دولت‌ آقای روحانی به‌دنبال تاثیرات کوتاه مدت در این مذاکرات است تا بتواند کشور را از لبه پرتگاه کنار بکشد.
ما دیگر فرصتی برای سوزاندن موقعیت نداریم. در همه حوزه‌ها از خطوط قرمز تحمل مردم عبور کرده‌ایم...
در تمام تاریخ مکتوب اقتصاد ایران شرایطی هم‌چون شرایط فعلی وجود نداشته است. یعنی حتی در دوران جنگ ایران و عراق شرایط بدین صورت نبوده است که هم 6 درصد رشد اقتصادی منفی داشته باشیم و هم تورم 45 درصدی داشته باشیم. البته تورم واقعی بیشتر است و روی قشر فقیر جامعه تورم بیش از 60 درصدی تحمیل می‌شود. طبق آمار رسمی کشور نرخ تورم در مواد غذایی مردم بیش از 60 درصد است و جالب است که نرخ تورم در حبوبات به‌عنوان ماده غذایی مورد نیاز فقیرترین طبقه اجتماعی 100 درصد است. در حقیقت تورم در بین قشر بسیار فقیر جامعه رسماً 100 درصد است».
این اقتصاد دان رژیم همان حرف رفسنجانی را صریحتر می‌زند، و ضرورت غلط کردم گویی نظام را از توسعهٴ اتمی و صدور بنیادگرایی این‌طور خاطرنشان می‌کند: «الان هم ما چاره‌ای نداریم جز این‌که از همان راه رفته برگردیم. باید بتوانیم وابستگی ارزی کشور را پایین بیاوریم و به مردم بگوییم که مردم، ما بنا نداریم که عمداً با نظم بین‌المللی موجود در بیفتیم. ما نمی‌خواهیم بگوییم که هولوکاست دروغ است. اصلاً موضوع ما هولوکاست نیست. ما نمی‌خواهیم بگوییم که اسراییل باید محو شود. موضع ما را همه دنیا می‌دانند. در زمان رهبری مقام معظم رهبری وزیر امور خارجه کشورمان اظهار کرد که ما مخالف موجودیت کشور اسراییل هستیم اما نمی‌خواهیم از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر شویم.
در این حوزه ما بیشتر پیش نخواهیم رفت و در روند اعتمادسازی بین‌المللی موجود پیش می‌رویم».
به این ترتیب، این سؤال که توافقنامه ژنو صدای شکستن بن‌بست بود یا شکستن طلسم ولایت، با صحبتهای رفسنجانی، روحانی و لیلاز، روشن می‌شود که ظاهراً فراتر از صدای شکستن طلسم ولایت، صدای دوران سرنگونی و فروپاشی کشتی توفان زده و به گل نشستهٴ نظام ولایت‌فقیه در غرقاب بحرانهای داخلی و خارجی است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1452b44d-681b-42c2-bb4b-320929e6a9e8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات