اظهارات پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی رژیم که در صفحات اول روزنامههای حکومتی28آبانماه، تیترهای درشت را به خود اختصاص داده آکنده از وحشت بود. وحشت از سرنگونی نظام.
از جمله این تیترها، این بود که: «مرتضوی مسبب کهریزک است»، و در زیر آن آمده بود: «مخالف اعزام افراد به کهریزک بودم، مرتضوی اصرار داشت بازداشتیهای 88 به کهریزک بروند»
در وهله اول به نظر میرسد داستان یک «دعوای حقوقی» و یا انداختن تقصیر بهگردن یکی دیگر است. اظهارات احمدی مقدم برای نیروهای سرکوبگر تحتامر این دژخیم حتماً جای تعجب دارد، چه شده؟ اصلاً چرا همان قاضی را بهخاطر کهریزک دارند دادگاهی میکنند؟ مگر هم او نبود که در جریان قیام 88، به صحنه میآمد و برای نظام یقه میدراند و برای مردم خط و نشان میکشید؟ چه شده که حالا از زیر کهریزک دارد شانه خالی میکند؟ چه چیزی سرکرده نیروهای سرکوبگر رژیم را به حول و ولا انداخته است؟
بله، موضوع دیگر جنگهای باندی نیست. بوی جنگ دیگری از حرفهای سردژخیم انتظامی رژیم به مشام میرسد. بوی جنگ اصلی میان مردم ایران و رژیم. بوی سرنگونی. و همین بوست که دژخیمان و دیکتاتورها خیلی خوب آن را استشمام میکنند و برای در بردن خود به جست و خیز میپردازند.
به بخشی از اظهارات او دقت کنید:
وحشت از قربانی شدن توسط خامنهای در روز حسابرسی مردمی:
«از آنجا که سردار رادان قبلتر نیز این بازداشتگاه را درست کرده بود و چون نماد اقتدارگرایی ناجا محسوب میشود، بهراحتی نقش ایشان در افکار عمومی ثبت شد تا حتی این سخنان به درجهای زیاد شد که مقام معظم رهبری عنوان کردند که من اینطور شنیدهام و اگر سردار رادان هم قصور و تقصیری در این ماجرا دارد، مبری از رسیدگی قضایی نیست و باید اگر اتهامی دارد، پاسخگو باشد. من به ایشان توضیح دادم که چگونه بوده، اما ایشان فرمودند که من قاضی نیستم»
پوشاندن جنایات افراد تحت مسئولیت
«اصلا رادان در جریان رفتن به کهریزک نبود و در همان مرحله دادسرا نیز منع تعقیب صادر شد که نشان میدهد نقش ایشان در این پرونده قابل طرح نبوده است. اما در مورد سردار رجبزاده که به مرحله محاکمه نیز رفت، اما تبرئه شد.
صبح روز جمعه جلسهای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد و آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نه تنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است. اما مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند که من در آن جلسه عنوان کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد»
کوچک نمایی فجایع کهریزک
«آمده بودند در هر بند که ظرفیت 50تن را داشت، 170تن را جا دادند و قبول کنید در گرمای تابستان کهریزک آن هم در یک مکانی که استاندارد نیست، اگر کاری هم صورت نگیرد، این تراکم آدم در این محل کم امکانات دارای مسأله است»
اذعان به خودی بودن «گروههای خودسر»
در کشور ما افرادی وجود دارند که احساس تکلیف کرده و از سر تکلیف و در حالیکه احساس میکنند که حکومت در حال مسامحه است، با این تصور که حکومت نیاز به کمک دارد، به صحنه آمده و البته کار را خراب میکنند
حضور در این میادین، در نظام ما تعریف دارد یا این افراد همکاری اطلاعاتی با ناجا دارند یا در قالب گروههای رسمی همچون بسیج به صحنه آمده و مسئولیت این افراد و اعمالشان را هم یک سازمانی قبول میکند، اما آن دسته از افرادی که خودشان سازمانیافته یا نیافته به صحنه میآیند، از آنجایی که در جریان جزئیات اتفاقات میدان نیستند و نقطهای عمل میکنند، دردسر آفرین میشود... یک گروه در سایه تصمیم میگیرند و خودجوش عمل میکنند و این رفتارهای در سایه که مورد قبول ما نیز نیست، امنیت در کشور را به هم میریزد»
ستاربهشتی وبلاگ نویس ضدرژیم ولایت فقیه
تلاش برای رفع و رجوع قتل ستار بهشتی
«فرمانده نیروی انتظامی درباره مرگ ستار بهشتی در بازداشتگاه پلیس فتا نیز گفت: فردی که اقدام به نگهداری این فرد (ستار بهشتی) میکرد، مسئول متدینی بود که حتی در تحقیقات مشخص شد که غذا را برای این فرد آورده و به بیرون رفته و به قرآن خواندن مشغول بوده
اما قسمت بد این داستان، برخورد غیرمحترمی بود که با این فرد داشتند؛ بهگونهیی که صحنه دستگیری این فرد، خشن و تند بود و در حضور مادرش این پسر را که با مادرش تنها زندگی میکرد و منزوی بود و جرم چندان با اهمیتی نیز انجام نداده بود، دستبند زده و روی زمین کشانده بودند که علائم کبودیای نیز که بعداً مشخص شد بهدلیل دستبند و رفتار خشن بود».
اظهارات هراسآلود پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، هنوز از نتایج سحر است، به او میگوئیم باش تا صبح دولت ارتش قیام و ارتش آزادیبخش ملی ایران بدمد!