728 x 90

محيط زيست ,

آبها را هم به یغما برده‌اند

-

 -
-


مرکز پژوهش‌های مجلس ارتجاع روز 15آبان با انتشار گزارشی از منابع آبی کشور، پیشنهاداتی را برای خروج کشور از بحران آب اعلام کرد.

لطفاً ذهن خود را مهار کنید و آشفته نشوید. چون سؤالهایی مثل این‌که متولی آب در مملکت کیست؟ یا چه شده که مجلس ارتجاع بعد از سه دهه حاکمیت آخوندی به فکر آب افتاده و... راه به جایی نمی‌برد، بحث را هم بیخود طولانی می‌کند.

مرکز پژوهش‌های مجلس، درست مثل «شیخنا» شیره را نخورده گفته شیرین است و فرموده «تغییر اقلیم در حال حاضر یکی از مهم‌ترین چالشهای زیست محیطی در سطح جهان است و افزایش درجه حرارت، ذوب شدن یخهای قطبی، بالاآمدن سطح آبهای آزاد جهان و تغییر در آستانه‌های آب و هوایی از پیامدهای آن محسوب می‌شوند»

با این مقدمه غرا، اجازه ندهید سؤالهای بیهوده به ذهنتان بزند، مثل این‌که مگر تغییرات آب و هوایی مثل بختک یا «آل» است که یکباره بر سر زائو نازل شود، و مگر پیش‌بینی تغییرات جوی از چند دهه قبل، از حداقلهای علم هواشناسی در نیم قرن اخیر نیست؟

واقعیت چیست؟
واقعیت این است که بحث آمایش سرزمین با توجه به تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آبی، بحثی است که لااقل 4 دهه قبل باید می‌شد. نه امروز که بسیاری دریاچه‌ها و تالابها را با ندانم کاری یا به عبارت بهتر با منفعت طلبی محض آخوندی، خشکانده‌اند.

تلاش مجلس ارتجاع در این به‌اصطلاح پژوهش این است، که تقصیر بحران بی‌آبی در کشور را از دوش نظام برداشته و بر گردن آسمان بگذارد و علل و عواملی مانند تغییرات اقلیمی، افزایش دمای زمین، آب شدن یخهای قطبی را ردیف کند که هیچ کدام، ربطی به نظام ندارد.

اما واقعیت این است که میزان منابع آبی ایران که به دست رژیم ضدایرانی آخوندها افتاد، با مدیریت صحیح به‌راحتی می‌توانست پاسخگوی نیازهای جمعیت ایران باشد.

روزنامه حکومتی اعتماد (15آبان)، در خلال دعواهای باندی، در مطلبی به قلم یکی از کارگزاران رژیم اذعان کرد: «… متأسفانه در کمتر از 2 دهه اخیر کسانی سکاندار آب کشور شدند که از آب فقط خوردن آن را تجربه کرده بودند و هیچ سابقه‎ای از مدیریت بر منابع آب در طول زندگی آنها نبوده است. طبیعتاً این وضعیت در لایه‎های پایین مدیریت هم گسترش یافت، به‌طوری که سازه‌یی به‌نام «سد» که تمام ابعاد و احجام و بهره‌برداری از آن با حساب و کتاب است، در اختیار کسانی قرار گرفت که این حساب و کتاب‌ها را نمی‌دانند».


یک نگاه به سرنوشت دریاچه ارومیه که زائیده سدهای بی‌رویه است، و نیم نگاهی به سرنوشت تالابهای شادگان و گاوخونی و رودخانه‌های زاینده رود و کارون، میزان شعور نهفته در سیاستهای کلان در مدیریت آب را بارز می‌کند.

یک نگاه به روند سد سازی طی حاکمیت آخوندها، نشان می‌دهد، که تنها چیزی که منظور نشده، مطالعهٴ محاسبات هیدرولوژی سد بوده است. نه برآوردی از سالهای خشک و‌تر، و نه محاسباتی از نیازهای صنعتی، شرب و کشاورزی بالادست و پایین دست سد، در کار نبوده. آنچه مهم بوده و هست، پیشبرد صنعت سودآور سد سازی است.

این‌که چه بلایی بر محیط زیست نازل شود، این‌که سهم طبیعت از آب سد پرداخت خواهد شد یا این‌که تالابهای شادگان، گاوخونی، دشت آزادگان، بختگان چه خواهند شد، اصلاً مهم نبوده و نیست.

این جماعت، ساده‌ترین محاسباتی را که مصریان قدیم هم به‌کار می‌بردند در نظر نگرفتند. درنتیجه، رسیدن آب کشاورزی به زمینهای زارعی پایین دست سدها، مشروط به کانال کشی و پمپاژ آب شد.

یک جنایت دیگر رژیم که تا به‌حال پنهان بود ولی بحران بی‌آبی، آن را بارز می‌کند، مدیریت منابع زیر زمینی آب است.

رژیم دست ایادی خود را برای حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق باز گذاشت. و بدون مدیریت منابع زیر زمینی آب و نظارت بر میزان مصرف، سفره‌های زیر زمینی بسیاری از دشتهای کشور را تخلیه کرد. و چنان فاجعه زیست محیطی ایجاد کرد که طی قرنها، جبران نخواهد شد. سفره‌ها، مجراها و آب روها و مخازن زیر زمینی که خشک شدند، پرشدند، و دشت ها از کارایی برای کشت و زرع ساقط شدند. اکنون در دشتهای کرمان، اصفهان، خراسان، تهران، قزوین و بسیاری نقاط دیگر، نشست زمین را هکتار در هکتار شاهد هستیم.

اصل مهم دیگری که در مدیریت منابع آب توسط رژیم لگدمال شد، استقلال حوزه‌های آبریز بود. امری که در تمام دنیا بر آن اساس برنامه‌ریزی و مدیریت حوزه‌های آبی انجام می‌شود. اما در ایران از قضا همین مجلس ارتجاع که اکنون به فکر پیشنهاد برای مدیریت منابع آبی افتاده، این اصل علمی را زیر پا گذاشت. و برای تأمین منافع اقتصادی ایادی رژیم، آب خوزستان و زاینده رود را به جاهای دیگر منحرف کردند، نتیجه‌اش امروز بر همگان روشن شده است.

تیر خلاص رژیم آخوندی به «آب» چیزی جز خصوصی‌سازی آن نبود.

یک قلم کارنامه‌این خصوصی‌سازی نرسیدن به شبکه‌های آبرسانی و هدر دادن سالانه 75میلیارد مترمکعب آب است. البته «خصوصی» های شرکتهای آب غمی ندارند. بهای این آب را به هرترتیب از جیب مردم در می‌آورند. و غمی هم ندارند که وقتی ورودی آب به مخازن طبیعی سالانه 360 تا حداکثر 420میلیارد مترمکعب از طریق نزولات آسمانی است، 75میلیارد مترمکعب چه ارزشی دارد.

آخر «خصوصی» های نظام، جز آقا زاده‌ها و پاسدارهای چپاولگر نبوده و نیستند. نتیجه این هرز دادن آبها علاوه بر کمبود، شور و کدر شدن آب شهرهای خوزستان از بالادست کارون تا خرمشهر است.

در مورد مصائب کشاورزان در مسیر رودخانه‌های غارت شده، در اصفهان، چهارمحال بختیاری، خوزستان، فارس، لرستان، همدان، بهار، بجنورد و بسیاری از شهرهای دیگر گفتنیها بسیار است. خیزش و اعتراضات مردمی در اصفهان، خوراسگان، چهار محال بختیاری، خوزستان در این ایام کم نبوده است. نگاهی به دشتهای بایر شده و زمینهای متروکه، به‌روشنی از کارنامه سیاه رژیم در مورد آب خبر می‌دهد و حالا مجلس رژیم در وحشت از خیزشهای مردمی مدعی راه‌حل برای بحران آب شده است. در حالی که علت شماره یک بحران آب در ایران، خود نظام چپاولگر و ضدایرانی ولایت‌فقیه است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/dc8e283b-2211-4657-b758-042afb4ac5da"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات