ششمین پیشوای تشیع انقلابی در ماه شوال سال ۱۴۸هجری و بنا بر مشهور در روز ۲۵شوال، در سن ۶۵سالگی بهشهادت رسید.
شهادت آن حضرت به توطئه منصور خلیفه عباسی و از طریق مسموم کردن صورت گرفت.
مرقد مطهر امام صادق در قبرستان بقیع در شهر مدینه است.
شهادت امام صادق بیشک ضایعهیی بزرگ برای تمامی ملت اسلام و نه فقط شیعیان بوده است. چرا که افزون بر ناموران شیعه، بسی دانشمندان بزرگ اهل سنت از محضرش دانش دین میآموختند و از وی روایت کردهاند. مانند ابو حنیفه، یحیی ابن جریح، مالک بن انس الثوری، ابن عیینه و دیگران…
ابو حنیفه و مالک، پیشوایان دو مذهب بزرگ کنونی اهل سنت، یعنی مذاهب حنفی و مالکی هستند. از ابو حنیفه، پیشوای بزرگترین مذهب اهل سنت، این کلام بسیار معروف است که میگفت:
«ما رأیت افقه من جعفر بن محمد». (کسی را به مبانی شرع داناتر از امام صادق نیافته ام) ».
در میان انبوه شاگردان آن حضرت، از شیعیان، دهها دانشمند بزرگ برخاستهاند که خود شخصاً صاحب رأی و مرجع مراجعات دینی مردمان بودهاند. برای نمونه، «ابان بن تغلب» وائلی کوفی را باید یاد کرد که خود در علوم دینی و عربی، مانند «قرائت»، «تفسیر»، «حدیث»، «فقه»، «لغت»، «نحو» و … دانشمندی با تألیفات متعدد بوده و در عینحال از امام صادق (ع) بیش از ۳۰هزار حدیث آموخته داشت.
این در شرایطی بود که این دانشمند شیعه، پیش از دوران امامت آن حضرت، یعنی از امام پنجم محمد بن علی الباقر (ع)، فرمان یافته بود که شخصاً در مسجد بزرگ مدینه، برای مردم در امور شرع فتوا دهد و با پیروان نحله ها و مسلکهای مختلف مناظره کند.
امام صادق (ع) تا آن جا که پای علم و مسأله دانی در میان است، در کسوت معلمی بیبدیل ظاهر میشده و بزرگترین دانشمندان زمانه از مذاهب مختلف اسلامی را در محضر درس خود میپذیرفته و از دانش خویش به آنان میآموخته است. با این تفاوت که - برخلاف مدعیان کنونی - آموختههای حضرتش هرگز محدود به فقه و فروع دینی نبوده و همه پهنههای معارف دین را شامل میشده است، از تفسیر و اعتقادات و عرفان و اخلاق تا فروع فقه و مسائل باریک قضاوت و... ، حقیقتی تاریخی که اسناد و متون آن، در دسترس اهل تحقیق است. اما حقیقت مهمتری که نباید فراموش شود، آن جنبه از فعالیتهای این امام است که توسط گروه خاص شیعیان جاری میشده است تا جایی که نه تنها او را از «عالمان حرفهیی» متمایز میساخته، بلکه نهایتاً وجودش را بهعنوان راهبر و پیشوای ستمستیز اهل دین و تقوا، برای ستمکاران حاکم چنان غیرقابل تحمل میکرده که - بهرغم پیامدها و خطرات- دست خود را به خون این فرزند پیامبر (ص) آغشتند و در این دشمنی چنان خیره و پرکینه بودند که هم زمان با مرگ امام صادق (ع)، فرمان گردن زدن وصی و وارث او را نیز صادر کردند تا مگر بتوانند به پندار باطل خویش، جریان تحت رهبری او را از ریشه بخشکانند.
برجستهترین وجوه رسالت امام صادق
این برجستهترین وجوه را میتوان در دو محور زیر خلاصه کرد:
۱- تدوین و تشریح مبانی نظری اسلام انقلابی، همراه با مرزبندیهای دقیق آن.
۲- سبک کار مترقیانه و دموکراتیک در مناظره با مخالفان
در رابطه با کار تدوین و تشریح مبانی نظری، امام صادق گنجینهیی نفیس و گرانبها از دستاوردهای نظری اسلام را از خود به جای گذارد. او همچنین در کلاس درس خود انبوهی از متکلمان و عالمانی را تربیت کرد که به نوبه خود به بسط و تدوین مبانی فلسفی و نظری دانش اسلامی و ترویج آن در اقصی نقاط پرداختند و نقش پاد زهری را در مقابل آخوندهای حکومتی که در دستگاه خلیفه تربیت میشدند، داشتند.
در مورد بحث آزاد و دموکراتیک با مخالفان و صاحبان اندیشههای مختلف فلسفی، مناظرههای امام صادق با مخالفین، زبانزد خاص و عام بود.
۲۴سال از دوران امامت امام صادق، هم زمان بود با ۷سال آخر حکومت هشام بن عبدالملک خلیفه بدنام اموی و قاتل امام محمد باقر و نیز تلاقی داشت با ۱۷سال از حکومت ۴خلیفه آخر امویها که آخرینشان مروان حمار نامیده میشد.
در این مقطع، امویها به دست عباسیان سرنگون شدند. بنابراین، مدت ۱۰سال از آخر امامت حضرت صادق با حکومت عباسیها همزمان بود. در این دوران یک فضای نسبتاً باز به وجود آمده بود که امام صادق از آن بیشترین استفاده را برای تبیین و تشریح نظری اسلام انقلابی و ترسیم و تحکیم مرزبندیها و ترویج آن در میان هزاران مشتاقی که پای درس او حاضر میشدند، کرد و از این طریق پایهها و مبانی نظری اسلام انقلابی را شکل داد.
سالهای آغاز امامت امام ششم تا آغاز حکومت عباسیان، آکنده از جنبشهایی بود که به خونخواهی امام حسین سلاح به دست میگرفتند. این جنبشها اغلب به رهبری شخصیتهایی از بنیهاشم برپا میشد و از آنجا که خونخواهان نسبت به خاندان علی اظهار ارادت میکردند، خلفای جور همواره امامان شیعه را تحت نظر داشتند و مورد کینتوزی خود قرار میدادند.
برخی چپ رویهای جنبشهای خونخواهانه حتی به میان شیعیان امام صادق نیز نفوذ کرده بود و باعث وارد آمدن ضربههایی به نهضت مخفی شیعه میشد.
امام صادق در همین رابطه خطاب به یکی از دوستدارانش چنین فرموده است:
«شتابزدگی نکنید. قسم به خداوند که تا کنون سه بار این امر (یعنی به بار نشستن جنبش) نزدیک شده بود، اما رازهای آن را آشکار ساختید پس خداوند تحقق آن را به تأخیر انداخت. به خدا قسم هیچ رازی برایتان نمانده و دشمن بیشتر از خودتان به آن آگاه شده بود».
مشی امام صادق ادامه همان مشی امام باقر بود. یعنی چهره راستین اسلام و تشیع انقلابی را در مبارزه علنی ترسیم میکرد و در مبارزه مخفی نیز نسل انقلابیون موحد و ساختار تشکل کارساز و مستحکم آنان را پدید میآورد. این شبکه مخفی در همه جا و تا اعماق دربار خلیفه نیز نفوذ داشت و پیروان جریان انقلابی تشیع را بهلحاظ فکری و ایدئولوژیک تغذیه و بهلحاظ مبارزاتی هدایت میکرد. این خط، خلفای بنی امیه و بنیعباس را تماماً نامشروع میدانست.
از سخنان مسعود رجوی ـ آذر ۱۳۷۹
می گویند که ازامام صادق سئوال شد وقتی که هر روز بارها و بارها در نماز میخوانیم اهدناالصراط المستقیم ما را به راه راست هدایت کن این صراط مستقیم چیست ؟ چی رو می گیم راه کسانیکه به اونها نعمت دادی یعنی انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین، امام صادق گفت که صراط مستقیم یعنی که عاری از انحراف و اعوجاج صراطی که بدور از غضب و خشم خداست صراطالذین انعمت علیهم، نه راهه کسانیکه مغضوب علیهم ولاالضالین، نه اونهاییکه ضد تکامل هستند ونه غضب شدگان نه منحرفین،
راه درستِ مستقیم و روبه جلو این چیست؟ گفت که عین کلام امام صادق رو میگم که صراط مستقیم عبارت است از راهبری مفترض الطاعه که واجب است پیروی ازاو که یعنی علی (ع)
این صراط مستقیم نه بعنوانِ یک عنوان و رده صوری نه ! درمبارزه قاطعانه وتمام عیار با ارتجاع و جاهلیت دوران.
هم با ارتجاع قریش قبل از پیروزی و فتح مکه وهم با اشرافیت اُموی و شیوخ مسلمان نما در مراحل بعدی .
خیلی واضحه که جنگ جمل چیزی جزء یک جنگ طبقاتی نبود زیرا اولین حرف علی این بود که حقوق مردم بی تعارف حتی اگر درکابین زنانتون هم باشه که خیلی به عرب برمی خورد این حرف اون زمان، اینرو هم در میاره . وبعد با معاویه و بعد خوارج، حرف این بود که ستم سرکوب نداریم نه فقط درحقِ مسلمانان .غیر مسلمونها یهودیها، حرف این بود که تبعیض نداریم