728 x 90

کانونهای شورشی، ابابیل‌های سجیل بر منقار

کانون‌های شورشی...
کانون‌های شورشی...

تقدیم به اعضای قهرمان کانون‌های شورشی در سراسر ایران

 

  • کانونهای شورشی برای سرنگونی ابرهه موشک‌سوار زمانهٔ ما، اگر ‌چه ممکن است کوچک به‌نظر بیایند اما آنها از مردمند و اراده‌ای را با خود حمل می‌کنند که قدرت انفجاری مهیبی دارد. تکه گلی که آنها بر منقار حمل می‌کنند قادر است دیکتاتوری را به ستوه و به زانو در‌ آورد.

 

  • کانونهای شورشی در صحنهٔ امروز ایران مانند کاتالیزور، با استفاده از شرایط انفجاری حاکم بر جامعه‌ ایران و نارضایتی عمیق از وضعیت موجود و نیز ارزش‌های انقلابی، ترکیب جدیدی به نام «شورش، اعتراض و قیام» به وجود می‌آورند. اینها کاتالیزور هر جا که باشد،‌ نطفه‌های قیام را شکل می‌دهد.

 

  • قدرت واقعی در دستان آن کسی است که تغییر به وجود می‌آورد و خواهان حرکت رو به سوی آینده و تازگی است، نه آن که مدافع نظم ارتجاعی و خونریز است.

 

  • هر کدام از ما می‌توانیم در کوچه‌، محله‌، خیابان،‌ مدرسه‌، کارگاه، دانشکده‌، اداره و نیز در بازار هر شهر، عضوی از کانونهای شورشی باشیم و قیام را تکثیر کنیم.

 

 

ابرهه و لشگر مجهز به فیل

داستان ابرهه بن صباح حبشی، حاکم یمن، در قرن ششم میلادی، داستانی به‌غایت عبرت‌آموز است. خلاصه داستان که در سوره فیل قران آمده است از این قرار است:

ابرهه حاکم یمن آن‌ روز استقبال روزافزون مردم از قبله‌گاه مسلمانان را برنمی‌تافت، به همین خاطر با لشگری جرار مرکب از ۶۰هزار سرباز و ۹ تا ۱۳فیل جنگی با کر و فر و ادا و اطوار و شبکه‌های تبلیغاتی و دروغ‌پراکن خود، برای ویران کردن کعبه [این خانهٔ سادهٔ ‌ گلی و بدون دفاع]، حرکت کرد.

مردم مکه از ترس لشگر ابرهه و موشکهای بالستیک و لابد نعره‌های هل من مزید طلبانه و کشورگشایانه و تروریستی او به ارتفاعات اطراف کعبه پناه بردند. آنها در همان حال به این فکر می‌کردند که چگونه از پس این لشگر گران و فیل‌های مخوف آن بربیایند. فیل‌های جنگی آن زمان، چیزی کمتر از جنگنده بمب‌افکن‌ها و موشکهای بالستیک امروز نبودند. ابرهه خود نیز سوار بر بزرگترین فیل لشگرش بود.

در شرایطی که همه فکر می‌کردند خانهٔ کعبه به‌زودی ویران می‌شود، در همان هنگام ابری سیال از پرندگان کوچک و بی‌شمار افق را تاریک کرد. مردمان مکه که در قلهٔ کوهها مأوا گزیده بودند آن ابر را به چشم دیدند.

پرندگان کوچک سیاه‌رنگ که «ابابیل» نامیده می‌شوند، با رسیدن به ابرهه، با پرتاب گل‌های خشکیده‌ای که در منقار داشتند لشگر گران او را از پای درآوردند.

این واقعه در سال ۵۷۱ میلادی اتفاق افتاد و به «عام الفیل» معروف شد.

این یک درس تاریخی برای آنانی است که به تاریخ نگاهی عبرت‌گیرانه دارند.

 

کانون‌های شورشی، راهگشایان سرنگونی 

شاید برای هر کسی که از کانونهای شورشی شناخت چندانی نداشته باشد، این سؤال پیش بیاید که این کانون‌ها چگونه می‌توانند رژیمی را سرنگون کنند که خودش را یک امپراطوری می‌نامد و مدعی هلال شیعی است.

حکومتی که خودش را به هر در می‌زند تا بمب اتمی به دست بیاورد.

هر جا که تحت ستمی برای اعادهٔ حق و حقوقش قیام می‌کند، این رژیم برای سرکوب آنها اعلام آمادگی می‌کند و با پول مردم ایران، هر جا که دستش برسد ویروس بسیج سپاه پاسداران را تکثیر می‌کند و اسمش را می‌گذارد «مدافعان حرم» یا «حشدالشعبی» و هر اسم مشعشع دیگر.

ابرهه بن صباح حبشی، در زمان خودش از علی خامنه‌ای چیزی کم نداشت ولی تاریخ را نگاه کنید ببینید چگونه با ابری از پرندگان ـ که در مؤلفهٔ «قدرت» چیزی به‌شمار نمی‌آیند ـ به زانو درآمد؟‌

هیچ و ناچیز بودن و کمتر از پشه و پوچ بودن دیکتاتورها و به قدرت چسبیدگان، در برابر ارادهٔ شعله‌ور توده‌های مردم، یک تئوری صرف نیست. شعار هم نیست یک واقعیت محض و بارها به اثبات رسیده است. به تاریخ معاصر خاورمیانه نگاه کنید. چند دیکتاتوری طی این دهه‌ها کله‌پا شده‌اند؛ آن هم در شرایطی که کسی تصور نمی‌کرد سرنگون شوند؛ و تا آخرین روزهای سرنگونی هم سعی داشتند خودشان و حکومتشان را با بزرگ‌نمایی و دروغ‌سازی مسلط به اوضاع نشان دهند.

 

کوچک ولی سیال

کانونهای شورشی برای سرنگونی ابرهه موشک‌سوار زمانهٔ ما، اگر ‌چه ممکن است کوچک و کم‌حجم به‌نظر بیایند اما آنها از مردمند و به مردم تکیه دارند. اراده‌ای را با خود حمل می‌کنند که قدرت انفجاری مهیبی دارد. تکه گلی که آنها بر منقار حمل می‌کنند قادر است دیکتاتوری را به ستوه و به زانو درآورد. این تکه گل حمل شده با منقار، گاه شعارنویسی علیه دیکتاتوری در گذرگاهها و معابر عام و جاهایی است که نگاه مردم به آن می‌افتد. گاه با آتش زدن عکس‌های علی خامنه‌ای یا پلاکاردها، بیلدبردهای چندش‌آور آویخته شده بر مراکز بسیج و سپاه پاسداران است، گاه بردن شعار روز به میان مردم و به قلب تظاهرات مردمی است و گاه...

آنها این کارها را با پذیرش شجاعت و ریسک انجام می‌دهند. نتیجهٔ کارشان بی‌واسطه منجر به شکستن جلاد می‌شود و هیمنهٔ سرکوب را به بازی می‌گیرد. آنها حاملان جرأت و شهامت هستند. این پیام را به میان مردم می‌برند که «می‌شود» و «می‌توان» این رژیم را به ستوه آورد،‌ فرسوده کرد،‌ به هراس انداخت و در نهایت به زیر کشید. آنچه مهم است نه جثه و حجم کانون شورشی که پیامی است که او حامل آن است.

 

هیچ و ناچیز بودن و کمتر از پشه و پوچ بودن دیکتاتورها و به قدرت چسبیدگان، در برابر ارادهٔ شعله‌ور توده‌های مردم، یک تئوری صرف نیست. شعار هم نیست یک واقعیت محض و بارها به اثبات رسیده است. به تاریخ معاصر خاورمیانه نگاه کنید. چند دیکتاتوری طی این دهه‌ها کله‌پا شده‌اند؛ آن هم در شرایطی که کسی تصور نمی‌کرد سرنگون شوند؛ و تا آخرین روزهای سرنگونی هم سعی داشتند خودشان و حکومتشان را با بزرگ‌نمایی و دروغ‌سازی مسلط به اوضاع نشان دهند.

 

قیام و کاتالیزور کانو‌های شورشی

نقش کانونهای شورشی مانند کاتالیزور است. کاتالیزورها در فرآیندهای شیمیایی باعث می‌شوند واکنش‌ها سرعت بگیرند. کاتالیزور از دو لغت یونانی «کاتا» به‌معنای «پایین افتادن» و «لیزور» به‌معنای «قطعه‌قطعه کردن» تشکیل شده. معنای این دو عبارت است از «گرد آوردن اجسام دور از هم».

برای نخستین بار در تاریخ، دانشمندی به نام کریشف از کاتالیزور استفاده کرد. او توانست با استفاده از یک اسید،‌ نشاسته را به قند هیدرولیز کند. دیوی، دانشمند دیگر بعدها قادر شد واکنش اکسیداسیون هیدروژن را با اکسیژن با استفاده از کاتالیزور پلاتین انجام دهد. این واکنش منجر به تولید جرقه شد.

انقلاب صنعتی در تاریخ بشر، مدیون کاتالیزورهای زیگلر ـ ناتا است.

به این اعتبار علاوه بر مثال ابابیل و نقش آنان در به زانو درآوردن ابرهه فیل‌سوار باید گفت کانون‌های شورشی در صحنهٔ امروز ایران مانند کاتالیزور، با استفاده از شرایط انفجاری حاکم بر جامعه‌ ایران و نارضایتی عمیق از وضعیت موجود، و نیز ارزش‌های انقلابی، ترکیب جدیدی به نام «شورش، اعتراض و قیام» به وجود می‌آورند. این کاتالیزور هر جا که باشد،‌ نطفه‌های قیام را شکل می‌دهد. از این رو کانون شورشی از مردم است و از میان مردم برخاسته اما با پیشتاز انقلابی و راهگشا در پیوندی عمیق قرار دارد و حامل آخرین رهنمودهاست.

 

دشمن این‌گونه واپس می‌تمرگد

در این فیلم دقت کنید. یک کانون شورشی درست در زیر گوش یک مرکز سرکوبگر، شعار مرگ بر خامنه‌ای نوشته است. این شعار بر پشت دیوار بسیج معنای مشخصی دارد. از یک‌طرف بیانگر جسارت، پاکباختگی و نفوذ کانون شورشی به تار و پود جامعه‌ به جان آمده از ظلم و از طرف دیگر نشان‌دهندهٔ بی‌رمقی و فشل بودن عناصر سرکوبگر این رژیم است. بازنمون این واقعیت است که چنگال‌ها و دندانهای نیش هیولا دیگر کارآیی ندارد و او روزهای بازپسین احتضار تاریخی خود را سپری می‌کند.

در فیلم دیگر همان مرکز بسیج توسط یک کانون شورشی به آتش کشیده می‌شود.

این هم عکس در سوختهٔ همان پایگاه بسیج که خود پاسداران آن را گل گرفته‌اند.

 

گل گرفته شدن در بسیج پس از آتش زدن آن توسط یک کانون شورشی

گل گرفته شدن در بسیج پس از آتش زدن آن توسط یک کانون شورشی

 

هیمنهٔ پوشالی نظامی که تاکنون با مترسک‌هایش ترس می‌پراکند، این‌گونه شکسته می‌شود. این نقش کانون شورشی است.

روزی به همین سرعت در نظام در تمامی ایران گل گرفته خواهد شد.

 

کانون‌های شورشی حاملان اراده و خواست مردم برای سرنگونی 

کانونهای شورشی قاصدان شورآفرین و زندگی‌بخش و پیام‌رسانان آزادی مردم ایران هستند. آنان را پشتیبانی کنیم و راه را برایشان هموار سازیم.

در تعریف کاتالیزور چه ترکیب زیبایی آمده بود: «گرد آوردن اجسام دور از هم». آری در شرایطی که حاکمیت ولایت فقیه درصدد پراکندن و گسیختن مردم از یکدیگر و مشغول کردن آنان با مشکلات عدیده می‌باشد و می‌خواهد در لاک خود فروبروند و به همه چیز، حتی سرنوشت و آینده میهنشان بی‌تفاوت باشند، کانونهای شورشی به‌دنبال ایجاد گرما، شور، سرزندگی، حرکت، اطمینان و اعتماد و امید هستند و می‌خواهند قلب‌های دور از هم را به هم نزدیک کنند و آحاد پراکنده را گردهم بیاورند و قدرت واقعی را به مردم بازگردانند و به آنان بگویند بالاتر از قدرت شما قدرتی نیست. قدرت نه در موشک‌، نه در کاسکت‌ها و یونیفورم‌های کبود و مضحک نیروی ضدشورش و موتورسوارها(فیل‌سوارها)ی آنان بلکه در ارادهٔ مردم است. در پشت آن کاسکت‌ها و یونیفورم‌های چندش‌آور، هراسی عظیم از مردم خوابیده است. آنها برای لاپوشانی این هراس، چشم‌هایشان را از مردم پنهان می‌کنند.

قدرت واقعی در دستان آن کسی است که «تغییر به وجود می‌آورد و خواهان حرکت رو به سوی آینده و تازگی است، نه آن که مدافع نظم ارتجاعی و خون‌ریز است.

***

با این فهم از کانونهای شورشی هر ایرانی آزاده می‌تواند در کوچه‌، محله‌، خیابان،‌ مدرسه‌، کارگاه، دانشکده‌، اداره و نیز در بازار هر شهر، عضوی از کانونهای شورشی باشد و قیام را تکثیر کند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/fd2bcbc9-9874-4025-8fa1-ad6e2e5802d4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات