728 x 90

موقعیت انفجاری و بازگشت‌ناپذیر

سخن روز
سخن روز

حرکت‌های اعتراضی و خیزش در شهرهای مختلف ایران گسترش یافته و هر روز که می‌گذرد، اعتراضات بیشتر می‌شود. البته واقعیت این است که خبرهای منتشره بخش کوچکی است از آنچه که امروز در جامعه ایران جریان دارد و امکان رسانه‌یی شدن پیدا می‌کند.

 

نگاهی به خط سیر قیام 

از قیام دیماه ۹۶ به این سو، روزی نبوده که با حرکت‌های اعتراضی، خیزشها و اعتصابهای ادامه‌دار اقشار مختلف مردم که گاه سراسری هم بوده است، مواجه نباشیم.

در هفته اول سال ۹۷ یعنی در همان ایام عید اعتراضات در خوزستان بالا گرفت. سپس شهرهای کردستان به اعتصاب گسترده علیه بسته شدن مرزها و قطع ممر درآمد کولبران محروم و زحمتکش دست زدند. کشاورزان اصفهان قدم بعد را برداشتند. سپس با قیام مردم کازرون مواجه شدیم که سرتاپای رژیم را با شعارهایی از قبیل « وای به روزی که مسلح شویم» و... به لرزه درآوردند.

اعتصاب سراسری کامیون‌داران پرده دیگری از قدرت‌نمایی یک قشر محروم دیگر در برابر نظام بود.

پس از آن، کارگران فولاد اهواز بودند که توانستند همکاران اسیرشان را آزاد کنند که یک گام کیفی در هماوردی مردم با رژیم شد.

بعد نوبت رسید به قیام تهران که با بازاریان شروع شد و سر از جوادیه و خاک سفید و امام زاده حسن در آورد و باز هم شعار مرگ بر خامنه‌ای! سر داده شد.

پس از آن، خیزش خرمشهری ها و آبادانی ها و اهوازی ها و... شروع شد که همراه با درگیری گسترده با نیروهای سرکوبگر رژیم بود.

 

درنگی در قیام خوزستان

در اهواز، جوانان تظاهرات خود را با شعار مرگ بر دیکتاتور؛ جانم فدای کارون؛ مردم خرمشهر تشنه هستند؛ آری آری به انقلاب آغاز کردند.

در خورموسی مردم با وجود حضور فشرده عوامل نیروی انتظامی با شعار جانم فدای خرمشهر؛ دست به تظاهرات زدند.

در آبادان تظاهرات مردم در منطقه سلیچ به درگیری کشیده شد. نیروی سرکوبگر انتظامی این منطقه از آبادان را محاصره کرده بودند. عوامل گارد ضدشورش به‌طور فشرده روی پل ورودی شهر مستقر شده و راه‌ها را بستند و اجازه رفت و آمد به مردم ندادند.

در خرمشهر مزدوران، خیابانهای اصلی شهر از جمله خیابانهای منتهی به فلکه الله، چهارراه مطهری را مسدود کردند و با قطع برق پمپ‌های آب در مسیر کارون و بستن این پمپ‌ها، مردم را از کشت شلتوک محروم کردند و چند تن از معتمدین شهر را نیز بازداشت کردند.

تجمع جوانان دلیر خرمشهر در شنبه‌شب مورد حمله سپاه پاسداران ضدخلقی و گارد ضدشورش قرار گرفت. جوانان دلیر به‌رغم حضور فشرده انواع نیروهای سرکوبگر، با سردادن شعارهای مرگ بر خامنه‌ای؛ مرگ بر «جمهوری اسلامی»؛ مرگ بر روحانی؛ توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه؛ نترسید نترسید ما همه با هم هستیم؛ هیهات مناالذله؛ آب لجن؛ آب شور مسئولان بی‌شعور؛ به مقابله با آنها برخاستند.

حمله مزدوران به جوانان خشمگین به درگیری و نبردهای خیابانی و «بزن و در رو» کشیده شد که بر اثر شلیک مستقیم و پرتاب گاز اشک‌آور تعدادی مصدوم و شمار دیگری زخمی شدند. معترضان با دست خالی به مقابله پرداختند و به‌منظور سد کردن راه مزدوران، لاستیک و سطل‌های زباله را به آتش کشیدند و نارنجک‌های گاز اشک‌آور پرتاب شده توسط مزدوران را به سوی خودشان باز گرداندند. ساعتهای متمادی صدای رگبار گلوله فضای شهر را پوشانده بود. عوامل نیروهای سرکوبگر، پل جدید خرمشهر را ویران کردند و برای زمینه‌سازی سرکوب‌های بعدی مغازه‌ها و وسایل مردم را تخریب کردند. یک خودروی یگان ویژه ضدشورش مزدوران توسط جوانان خشمگین به آتش کشیده شد.

عوامل اطلاعاتی و آدمکشان لباس‌شخصی رژیم، شنبه‌شب و یکشنبه صبح در حمله به خانه‌های مردم در محله‌های مختلف شهر دهها تن را به‌طور خودسرانه باز داشت کردند.

به گزارش خبرگزاری حکومتی ایرنا:‌ معترضان در آبادان یک خودرو انتظامی را آتش زدند و با مأموران درگیر شدند.

 

گسترش قیام‌ها و نیاز آخوندها به اتاق جنگ 

در همین بازه زمانی،‌ فعالان محیط‌زیست در اصفهان زنجیره‌ انسانی تشکیل دادند و به واگذاری معدن «تراورتن» منطقه «میمه» به حوزه آخوندی اصفهان اعتراض کردند.

کارکنان شرکت فولاد سیرجان نیز در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق و مزایای عقب‌افتاده‌شان اعتصاب کردند

صبح روز دوشنبه ۱۱تیر ۹۷ غرفه‌داران بازارچه گلشهر کرج وقتی با غرفه‌های سوخته خود که توسط شهرداری رژیم به آتش کشیده شده بود؛ مواجه شدند دست به تظاهرات زدند و با مأموران جنایت‌پیشه درگیر شدند.

رژیم آخوندی برای سرکوب وحشیانه غرفه‌داران، مأموران ضدشورش خود را به بازارچه گلشهر فرستاد.

غرفه‌داران کرج که هست و نیست‌شان نابود شده بود با هر چه در دست داشتند به مأموران سرکوبگر حمله‌ور شده و آنان را فراری دادند.

اوضاع به‌گونه‌یی است که پاسدار حسین شریعتمداری گوئیا که تازه از خواب برخاسته باشد، در مواجهه با واقعه‌یی که پنداری ناگهانی اتفاق افتاده، می‌گوید: «جنگ تمام‌عیار است، باید اتاق جنگ داشته باشیم»!

 

اتاق پر از گاز! و یک فندک! 

جهانگیری، معاون‌اول روحانی، پیش‌تر در تشریح اوضاع انفجاری مملکت گفته بود و دیروز هم در سخنرانی خودش تکرار کرد که جامعه‌ ایران مثل یک اتاق پر از گاز است که کمترین رویدادی مثل یک جرقه آن را به آتش می‌کشد!‌ اما به‌رغم این هشدار که سایر سردمداران رژیم هم گفتند، شاهد بودیم که باز هم امروز دوشنبه صبح، مزدوران رژیم در کرج به کسبه و دستفروشان محروم حمله کردند و غرفه‌هایشان را به آتش کشیدند؟ سؤال اینجاست که چرا رژیم به دست خودش یک کانون جدید درگیری و شورش برای خودش ایجاد می‌کند؟ حرکاتی نامفهوم و غیرقابل توجیه که خود حکایت از فروپاشی درونی ارکان تصمیم‌گیری نظام و ناکارآمدی مدیریت نظام در عالی‌ترین سطح آن دارد.

این درهم‌ریختگی به حدی رسیده که اکنون بعضی از کارشناسان رژیم حرفشان با ولی‌فقیه این است که:

آقا! از سوریه بیا بیرون،‌ مسأله موشکی را هم کوتاه بیا؛‌ و متمرکز شو روی حل مسائل و بحرانهای داخل کشور، روی تولید و سرمایه‌گذاری و...

اما ولی‌فقیه به همین توصیه هم عمل نمی‌کند.

طبعا خامنه‌ای به همه این مسایل اشراف دارد و همه این توصیه‌ها را پیشاپیش خودش با خودش مرور کرده، اما آنچه که توصیه‌کنندگان به خامنه‌ای نمی‌بینند و خامنه‌ای می‌بیند این است که؛

سوریه اگر عمق استراتژیک نظام است، با بیرون آمدن از آن، یک ستون این خیمه فرو می‌ریزد و در واقع سپاه پاسداران موجودیتش زیر سؤال می‌رود و نهایتاً این مسیر راه به سرنگونی می‌برد.

 

نشانه‌های رسیدن به آخر خط دیکتاتوری

خانم مریم رجوی در سخنرانی اخیر خود در گردهمایی ویلپنت این موضوع را خیلی خوب تشریح کردند و توضیح دادند که چرا رژیم نمی‌تواند از سیاست‌ها و عملکردهای خود دست بردارد.

خانم رجوی در تشریح وضعیت حاضر و نشانه‌های عبور بیماری رژیم از نقطه برگشت‌ناپذیر از جمله گفتند:

«اولین نشانه این‌که: در پرتو آفتاب مقاومت، شعبده «راه‌حل» از درون فاشیسم دینی، سوخته و باطل شده است، مردم و جوانان شورشگر، پایان کارِ هر دو جناح رژیم را اعلام کرد‌ه‌اند. همان جوانانی که بی‌باک و بیم، راه نبرد و تهاجم حداکثر و راه مقاومت به هر قیمت را در پیش گرفته‌اند.

دومین نشانه دوران سرنگونی این است که مردم ایران ۶ماه است که برپایی قیام و یک جنبش اعتراضی را در زیر سرکوب حداکثر، ممکن کرده‌اند. آن‌هم با وجود پیکرهای خودکشی‌شده(!) در زندانهای آخوندها و با وجود دستگیری‌ها و اعدام‌های مرعوب‌کننده روزانه.

در این شرایط، کارگران نیشکر هفت‌تپه خیزش خود را از سر گرفتند. بعد، کارگران فولاد اهواز و بعد کشاورزان اصفهان قیام کردند. نمازگزاران در اصفهان، به امام‌جمعه‌ خامنه‌ای‌ پشت کردند و خروشیدند که: پشت به‌ دشمن، رو به ‌میهن.

استان اصفهان هنوز ملتهب بود که هموطنان عرب ما در خوزستان، مخصوصاً در اهواز قیام کردند. بعد،کردستان به‌پاخاست و اعتصاب طولانی مردم بانه همه را به‌ تحسین واداشت.‌ سپس، در نقشه‌مسیر سرنگونی، نمونه و شاخص جدیدی ظهور کرد: کازرون، شهر قیام و آتش و خون، با زنان شجاعی که همراه با برادرانشان با سنگ، نیروهای تا دندان مسلح دشمن را با همان الگوی اشرف، پس زدند.

از این‌جا قیام شتاب گرفت: اعتصاب رانندگان و کامیون‌داران زحمتکش در ۲۸۵شهر در ۳۱استان به مدت ۱۲روز ارکان رژیم را لرزاند.

معلمان، بازنشستگان، غارت‌شده‌ها، کارگران صدها واحد تولیدی هر روز و هر روز برخاستند. از هفته پیش، بازار تهران جرقه زد و قیام در تهران و شهرهای دیگر شعله‌ور شد. ایران دوباره برخاست. با همه فرزندانش. با همه ملیتها و اقوامش.

سومین نشانه سرنگونی محتوم فاشیسم دینی این است که تنشها و تضادهای اقتصادی و اجتماعی به‌ویژه گرانی، بیکاری و فقر و نابرابری، به‌ نقطه‌یی رسیده که بازگشت‌ناپذیر است. موقعیت انفجاری را همه احساس می‌کنند. وانگهی آخوندها نه راه‌حلی دارند، نه می‌خواهند و نه می‌توانند مشکلی را حل کنند.

چهارمین نشانه دوران سرنگونی این است که در سطح بین‌المللی، آخوندها مهم‌ترین پشتوانه سیاست مماشات را که در آمریکا بود، از دست داده‌اند. سپر بین‌المللی حافظ رژیم‌ فرو ریخته، برجام‌شان را عملاً‌ از دست داده‌اند، بهمن تحریم‌ها، پی‌درپی بر سرشان فرود می‌آید و توان جنگ‌افروزی و ماجراجویی منطقه‌یی آنها فروکش می‌کند.

پنجمین و مهم‌ترین نشانه دوران سرنگونی این است که آنچه آخوندها از آن می‌ترسیدند، به‌دست آمده و آن پیوند میان خشم محرومان و ستم‌زدگان با مقاومت سازمان‌یافته است. این را همه سران رژیم و مهره‌های ریز و درشت آن بارها خاطرنشان کرده‌اند. و این، اقرار آنها به‌پایان کار رژیم است.

با عطف نظر به این نکات است که می‌توان دریافت چرا خامنه‌ای از انجام هر گونه مانوری عاجز است.

خامنه‌ای باید خیلی پیش از این، به فکر چاره برای نرسیدن به این نقطه می‌افتاد که البته مانند هر دیکتاتور دیگری، او نیز گرفتار همان عارضه‌‌یی است که همه دیکتاتورها به آن مبتلا هستند؛ دیکتاتورها تنها درسی را که از تاریخ خوب آموخته‌اند این است که: هرگز هیچ درسی از تاریخ نیاموزند»!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/15f716e5-1b31-4eb5-afbf-ab6add59a30a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات