728 x 90

آرزویی که در خیابانها پرپر می‌شود

کودکان کار، محروم از مدرسه
کودکان کار، محروم از مدرسه

نسیم صبح اولین روز سال تحصیلی ایرانی شروع به وزیدن می‌کند و بوی مداد و کتاب تانخورده خاطرات کودکی و اولین روز تحصیل را یادآور می‌شود. افسوس که کودکانی هستند که از قافله درس و مدرسه جا مانده‌اند. انتظار این روز را کشیدند اما هیچ‌گاه به مدرسه‌ای با میزهای مرتب و بخاری و پرده‌های رنگی و نقشه‌های مختلف که در کتابها دیده بودند، قدم نگذاشتند و حتی به‌چشم ندیدند.

در شهرها و روستاهای ایران کودکانی هستند که شوق آغاز سال تحصیلی در آنها به‌سرعت فروکش می‌کند و سر از کوره‌پزخانه‌ها و قالیبافی‌های محله برای کمک به هزینه خانواد‌ه‌شان سردرمی‌آورند.

در روز‌های بازشدن مدارس، بار دیگر بحث تعداد دانش‌آموزان محروم از تحصیل مطرح می‌شود و قلب هر ایرانی به‌خاطر کودکان محروم که سرمایه‌ها و آیندگان این مرز و بوم هستند را می‌فشارد.

اگر بخواهیم به بحث آمار و ارقام بپردازیم، به‌دلیل عدم‌شفافیت رژیم دیکتاتور حاکم بر ایران که همه چیز را وارونه و کم‌اهمیت نشان می‌دهد، به عدد دقیقی نخواهیم رسید. اما جالب‌توجه اینجاست که در خود نظام هم آمار و اعداد یکسانی وجود ندارد.

به گزارش سایت خبری رویداد ۲۴ در ۲۳شهریور ۹۷ ”بر اساس تعداد کودکان و نوجوانان در سن آموزش یا لازم‌التعلیم و تعداد دانش‌آموزان در سال تحصیلی جاری می‌توان دریافت بیش از ۷میلیون نفر از کودکان و نوجوانان کشور از تحصیل در مدارس محروم هستند“.

بر پایه آمار سازمان بهزیستی حدود ۳۲۷هزار کودک محروم از تحصیل تنها در تهران وجود دارد.

استان سیستان و بلوچستان در تعداد کودکان بازمانده از تحصیل نیز رتبه‌دار است و شهریور گذشته اعلام شد تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در این استان ۱۲۰هزار نفر است.

کودکانی که همزمان در ساعتهای مدرسه در گوشه‌یی از خیابان مشغول دستفروشی‌اند یا آنها که شغل دائمی‌شان گدایی از رهگذران است یا آنهایی که در کارگاههای تولیدی و مراکز خدماتی به‌صورت پنهانی کسب درآمد می‌کنند، حضوری بسیار پررنگ دارند.

خبرگزاری حکومتی ایلنا در گزارشهایی به‌نقل از مسئولان خانه کارگر یا کانون هماهنگی شوراهای به‌اصطلاح اسلامی کار ایران نوشته است که شرایط کنونی، ‌به‌ویژه دستمزدهای پایین‌تر از خط فقر و یا پرداخت نشدن حقوق کارگران به مدت طولانی، سطح دغدغه آنان را به نگرانی از تأمین لوازم‌التحریر و خرج تحصیل فرزندان‌شان فروکاسته است و این نگرانی آن‌قدر جدی است که فرزندان این خانواده‌ها به‌رغم نارضایتی والدین‌شان برای کمک به هزینه‌های خانواده مجبور به ترک‌تحصیل و ورود به بازار کار می‌شوند. این چنین کودکانی که با شوق و اشتیاق آرزوی تحصیل دارند و برای خود آینده‌ای رنگارنگ را تصور می‌کنند، از گردونه آموزشی در ایران خارج و به کارهای کاذب اجتماعی وارد می‌شوند.

طبق کنوانسیون ۱۳۸ سازمان بین‌المللی کار، مصوبه سال۱۹۷۳، حداقل سن کار کودک ۱۵سال در نظر گرفته شده و کودک کوچک‌تر از سن به‌پایان رساندن تحصیلات اجباری نباید مشغول به کار شود.

ماده ۷۹ قانون کار در خود همین رژیم ضدبشری نیز تأکید می‌کند که کار افراد کمتر از ۱۵سال تمام ممنوع است.

با این همه، به‌دلیل برخی تغییرات ننگین در همین قوانین، ‌راه برای به‌کار‌گرفتن کودکان هموار شده است. در این مورد می‌توان به ماده ۱۸۸ قانون کار اشاره کرد که بر اساس آن، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶ این قانون، کار آنها در کارگاههای کوچک زیر ۱۰نفر ممنوعیت ندارد...

اما برای این‌همه درد و رنج و فقر و تنگدستی، پاسخی وجود دارد.

در این جامعه ملتهب و به‌جان‌ آمده، جنب‌وجوش دوباره مدرسه‌ها و دانشگاهها می‌تواند توفان عظیمی به‌پا کند که هیچ نیرویی قادر به جلوگیری از آن نیست.

رژیم حاکم هرگز از نسل جوان و نوجوان، از معلمان بپا‌خاسته و از مدارس که هر کدام می‌تواند کانونی برای اعتراض و شورش باشد، آسوده‌خاطر نیست.

امسال دوباره واژه‌ها بر تخته‌های سیاه جان می‌گیرند، و مشق شب را تداعی می‌کنند، مشقی که امروز و این ساعت باید برای آن آماده شد یک کلام بیش نیست:

قیام تا آزادی با تبدیل کردن مدارس به کانونهای شورشی

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9f4d530d-c74a-4109-adb1-dce1f5962677"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات